هرکسی قرار نیست یک برنامهنویس باشد؛ البته هرکسی میتواند برنامهنویسی را یاد بگیرد، اما یاد گرفتن برنامهنویسی با اشتغالزایی از آن متفاوت است. در حقیقت، این احتمال وجود دارد که کدنویس خوبی باشید و همچنان این مسیر کاری برایتان اشتباه باشد. قطعاً عجیب به نظر میرسد، اما درستتر از هرچیزی است که فکرش را میکنید.
شاید کسی بیش از یک دهه را در اخذ مدرک علوم کامپیوتر صرف کند با فکر این که شغلش در این راه است و در نهایت متوجه شود که چنین چیزی نیست؛ حتی اگر آن شخص عاشق فرایند برنامهنویسی و چالشهای مربوط به آن باشد.
برنامهنویسی چیزی بیش تر از کدنویسی در چنته دارد. باید تمام قاب تصویر را در نظر بگیرید. اگر کاملاً مطمئن نیستید که قرار است یک برنامهنویسی شوید، اینجا تعدادی دلیل است که ممکن است شما را به مسیر صحیح هدایت کند.
دلیل اول: شما فاقد ابتکار آزمایشی هستید
با وجود تأکید زیاد بر منطق، کار برنامهنویسی در نهایت یک هنر ابتکاری است. یک برنامهی تازه مانند یک تابلوی نقاشی خالی است و فلمموهای شما زبانهای برنامهنویسی، چارجوبها(framework)، کتابخانهها(libraries) و سایر موارد مرتبط هستند. شما قرار است از هیچ، چیزی به وجود آورید و این فرایندی است که وابسته به بیپروا بودن در آزمایشات است.
کدنویسهای متعصب به شما میگویند که هیچ راه واقعی برای نوشتن کدهای خوب نیست، اما این به هیچوجه حقیقت ندارد. چنین اظهاراتی به اندازهی گفتن این که تنها یک راه برای ساختن خانه، نوشتن کتاب یا پختن پیراشکی وجود دارد غیرمنطقی است. راههای زیادی برای کدنویسی نرمافزار وجود دارد و شما باید تمایل به آزمایش این راهها داشته باشید.
بدون کنجکاوی طبیعی، شما نگرشی بسته خواهید داشت و همیشه از یک راه تکراری به مشکلات کدنویسی برمیخورد. در آن هنگام، برنامهنویسی یک کار یکنواخت شده و مقدار زیادی از ارزشمندیاش را در وهلهی اول از دست میدهد.
دلیل دوم: شما با انگیزه نیستید
تمام برنامهنویسهای خوب باید با انگیزه باشند و بیانگیزگی در این کار وجود ندارد. وقتی که تمامی فرعیات را کنار بگذارید، متوجه میشوید که برنامهنویسی اساساً یکنواخت است. اگر هیچگونه دلیل شخصی یا انگیزه در کدی که دارید مینویسید ندارید، پس فقط باعث ایجاد حس بدبختی در خودتان میشوید.
این قضیه در مورد تمام کارهای خلاقانه صدق میکند(و مهم نیست بقیه چه میگویند، برنامهنویسی کاری خلاقانه است). انگیزهی شما برای کدنویسی باید از عمق وجودتان باشد. باید کار کدنویسی را به اندازهی پتانسیل عرضه کردن محضول نهایی دوست داشته باشید. اگر از فرایندش خوشتان نمیآید، هیچوقت به محصول نهایی نمیرسید.
اگر صبح بیدار شوید و شور و شوقی برای کار کردن بر پروژهی حود ندارید، پس برنامهنویسی شغل مناسب شما نیست.
دلیل سوم: از مسائل استدلالی متنفرید
برنامهنویسی با وجود این که کاری خلاقانه است، بیشتر حول محور رفع عیوب است تا خلق کردن. درحالی که بقیه کارهای خلاقانه دارای یک فرایند عیبیابی هستند(مانند نویسندگان که نیاز به بازبینی پیشنویس خود دارند) برنامهنویسی در این فرایند منحصر به فرد است از آنجایی که بیشتر مسائلی که ظاهر میشوند براساس خطاهای استدلالی هستند.
این فرایند رفع عیوب که کلمهی درستش عیبزدایی(debugging) است، در حقیقت قلب برنامهنویسی است. شیفتهی چیستان و معما هستید؟ شور و شوقی درونی برای تعمیر وسایل خراب دارید؟ و به طور طبیعی دربارهی نظام درونی اشیاء کنجکاوید؟ برای برنامهنویس شدن باید به تمام اینها حواب بله بدهید.
بیشترین ارزش برنامهنویسی در عیبزدایی مشکلات(باگ) است. هرچهقدر یک باگ پیچیدهتر باشد، وقتی که بالأخره حل میشود برایتان ارزشمندتر است. اگر هیچگونه رضایتمندی در چنین چیزی حس نمیکنید، پس برنامهنویسی برایتان چیزی بیشتر از زنجیرهی بیپایان نا امیدی نیست.
دلیل چهارم: نمی توانید برای مدت طولانی بنشینید
طبیعت برنامهنویسی از شما میطلبد که برای ساعتهای طولانی جلوی کامپیوتر بنشینید. شاید بتوانید با ساخت یک میز سرپایی این کار را انجام دهید اما اساس کار همان است: قرار است ساعتهای زیادی را جلوی کامپیوتر خود سپری کنید.
وقتی که صحبت اینگونه سبک زندگی یکجانشینی کامپیوتری میشود،نگرانیهایی وجود دارد و میتواند منجر به مشکلات سلامتی حاد شود؛ اگر مدتی طولانی این مشکلات را نادیده بگیرید. در کنار چنین مشکلاتی ممکن است دچار مشکلات روانی نظیر حواسپرتیهای غیرمعمول، ترس از فضای بسته و زوال بازدهی خود شوید.
سؤال نهایی این است: آیا با نشستن جلوی کامپیوتر برای بیشتر روز خود راحتید؟ در حقیقت شاید کلمهی راحت کافی نباشد؛ باید جلوی کامپیوتر نشستن خود را به کارهای دیگر ترجیح دهید. در غیر این صورت، بازدهی و رضایتمندی در سربالایی مشکلات قرار خواهند گرفت.
دلیل پنجم: شما ساعت کاری عادی میخواهید
شغلهای برنامهنویسی دو نوع هستند: ۱. شما برای کس دیگری کار میکنید و یا ۲. شما برای خودتان کار میکنید. در هرصورت، شنیدن داستانهایی از کدنویسی طولانی تا آخر شب و کیفیت پایین زندگی نباید برایتان عجیب باشد.
توسعهی نرمافزار صنعتی حول محور تحویل در مهلت مقرر است و مهلت مقرر با روز و ساعت کاری عادی جور در نمیآید. همانطور که مهلت سر میرسد، تیمهای کدنویسی وارد مرحلهی از به اصطلاح «له شدن» میرسند که اشاره به آنهایی دارد که تمام شب بیداراند. حتی هنگامی که برای خودتان کار میکنید، باید ساعات زیادی از روز خود را صرف کار کنید اگر میخواهید که در رقابت جلو بیفتید.
در اضافه، مسائل برنامهنویسی گاهی در سرتان میمانند و هرجا بروید شما را دنبال میکنند. شما ممکن است هنگام دوش گرفتن، صحبت کردن و حتی دراز کشیدن در تخت به فکر حل مسئله باشید. به دلیل اینکه سطح عمدهی برنامهنویسی در داخل سر شما اتفاق میافتد، تجزیه و تحلیل میتواند سخت باشد اگر کاری غیرممکن نباشد.
اگر خوششانس باشید شاید بتوانید شرکتی را پیدا کنید که تا دیروقت کار نکند، اما بهتر است رو چنین چیزی حساب نکنید.
دلیل ششم: انتظار دارید به سرعت پولدار شوید
یک زمانی توسعهی نرمافزار مسیری پرمنفعت بود. امروزه، برنامهنویسهایی که به سرعت پولدار میشوند استثناء هستند. اگر انگیزهی اصلی شما برای کار کردن در این حیطه پولدار شدن در کمترین زمان ممکن است، باید با مقداری ناامیدی دست و پنجه نرم کنید.
داستانهای یکشبه موفق شدن، نظیر محبوب شدن بازی Flappy Bird، میتواند ما را به طمع انتظارات بیجهت و اعتماد به نفس خیالی بیندازد. افراد زیادی در زمینهی بازیهای اینچنین وقت صرف کردند به امید این که بتوانند به سطح موفقیت مشابهی برسد، اما با شکست مواجه شدند و این صنعت را برای همیشه رها کردند.
آیا با برنامهنویسی میتوانید پول زیادی به جیب بزنید؟ البته که میتوانید، اما این مسیر سادهای نیست. اگر میخواهید به سرعت پولدار شوید میتوانید بلیطهای بختآزمایی را هم امتحان کنید.
سخن آخر
فرض کنیم که شما برای برنامهنویسی ساخته نشدهاید اما هنوز میخواهید از مهارتهای مربوط به برنامهنویسی و دانشی که در طی سالها حمعآوری کردهاید استفاده کنید. گزینههایتان چه هستند؟
نویسندگی: تجربهی فنی از برنامهنویسی میتواند شما را گزینهی خوبی برای نویسندگی فنی(دفترچههای راهنما، مستندسازی و…) خبرنگاری(به روز ماندن با اخبار داغ) یا آموزش(یاد دادن آموختههای خود به دیگران) کند.
تجزیه و تحلیل: بسته به حیطهی تخصص شما، میتوانید از دانش خود به عنوان به عنوان مشاور و پشتیبان برای سیستمهای امنیتی، پلتفرمهای تحت وب، موتورهای بازی، مدل های کسبدرآمد و… استفاده کنید. آزمایش کیفیت محصولات هم یکی دیگر از شاخههایی است که کارشناسان تحزیه و تحلیل ومیتوانند بدر آن مسغول به کار شوند.
مدیریت: اگر قلبی برای تجارت دارید اما میخواهید در صنعت نرمافزار باقی بمانید،چرا تیم توسعهدهندگان خود را مدیریت نمیکنید؟ مدیرانی که متوجهی ریزهکاریهایی کدنویسی هستند کم پیدا میشوند.
این تنها نگاهی سرسری به ماجرا است. فقط بدانید حتی وقتی که متوجه شوید دیگر نمیخواهید یک برنامهنویسی باشید، این مهارتها انتقالپذیر هستند و زمانتان هدر نخواهد رفت.
شما دلایل دیگری میشناسید که ممکن است برنامهنویسی بهترین انتخاب شغلی نباشد؟ چه شغلهای جایگزینی برای برنامهنویسهای سابق پیشنهاد میکنید؟ نظراتتان را با ما در اشتراک بگذارید.
منبع: makeuseof
نظرات