کلمات کلیدی اساس سئو هستند. اگر هیچکس درباره مطلبی که شما منتشر میکنید، جست و جو نکند، عملاً شکست میخورید چون نمیتوانید هیچ ترافیکی از گوگل جذب کنید. به همین خاطر ما به سئو میپردازیم. ما در قسمت قبل، مبانی سئوی کلمات کلیدی را توضیح دادیم که میتوانید از زیر مطالعه کنید.
چطور کلمات کلیدی را تحلیل کنیم؟
هزاران کلمه کلیدی و ایده دارید؟ فوقالعاده است! حال چه کار باید کرد تا بهترین استفاده از این کلمات کلیدی را برد. بعد از تمام مراحلی که تاکنون پشت سرگذاشتهایم، اکنون زمانش است که از معیارهای سئو برای محدود کردن دامنه کارها بهره بگیرید.
شما از طریق ۵ معیار میتوانید این کار را انجام دهید و برنامه آینده خود را که قصد دارید روی کلمات کلیدی پیاده کنید، تنظیم کنید.
- مقدار (حجم) جست و جو
- کلیکها
- ترافیک بالقوه
- سختی کلمه کلیدی
- CPC (ارزش یا هزینه به ازای هر کلیک)
۱. مقدار جست و جو
مقدار جست و جو میانگین آمار و تعداد دفعاتی که یک کلمه کلیدی در ماه جست و جو میشود را به شما اعلام میکند. ۳ نکته مهم درباره این حجم وجود دارد که باید به یاد نگه دارید:
- این حجم، تعداد جست و جوهای یک کلمه است، نه تعداد افرادی که آن را جست و جو کردهاند. ممکن است که برخی افراد تحت شرایطی یک عبارت را ماهانه چند بار جست و جو کنند. مثلاً «آب و هوای تهران» به دفعات میتواند توسط یک شخص به صورت هفتگی جست و جو شود. بنابراین حتی اگر یک کلمه توسط یک شخص چندین بار هم مورد جست و جو قرار بگیرد، جزوی از حجم جست و جو تلقی میشود.
- این حجم نمیتواند مقدار ترافیک احتمالی ورودی به وبسایت شما را نشان دهد. حتی اگر بتوانید برای یک کلمه کلیدی خاص رتبه اول نتایج گوگل را کسب کنید، ترافیک ورودی شما از آن کلمه کلیدی به ندرت میتواند به ۳۰ درصد از مقدار ذکر شده برسد. حتی همین رقم (۳۰ درصد) هم تنها زمانی قابل دستیابی است که به شدت خوششانس باشید!
- این حجم، میانگین سالانه است. برای مثال اگر ۱۲۰ هزار جست و جو کننده این کلمه را در ماه فروردین جست و جو کنند و در سایر ۱۱ ماه باقی مانده هیچ جست و جویی درباره این کلمه انجام نشود، بازدید میانگین آن کلمه در ماه ۱۰ هزار عدد بوده است (۱۲۰ هزار تقسیم بر ۱۲).
جالب است بدانید بیشتر کلمات کلیدی، در حقیقت عبارت هستند. اجازه دهید به گونه دیگری آن را توضیح دهیم؛ بیشتر کلمات کلیدی که در گوگل جست و جو میشوند، کلمات کلیدی طولانی هستند. در این بین در مجموع تعداد بسیار کمی کلمه یا کلمات کلیدی فوق محبوب داریم که معمولاً هم طولانی نیستند:
- یوتیوب
- فیس بوک
- آب و هوا
- گوگل ترنسلیت
این دسته از ورودیها Fat-Head نامیده میشوند که کاملاً دلیل آن مشخص است. سایر کلمات کلیدی معمولاً عبارتهای طولانیتر متعددی هستند:
- بهترین فونتها برای رزومه
- تعریف کلمه (فلان)
- بهترین کارتهای هدیه برای مجردها
- آموزش انجام (فلان)
معمولاً در ابزارهای اینچنینی میتوانید کلمات کلیدی را براساس کشورها ردهبندی کنید. همچنین امکان انتخاب منطقه جهانی هم برای مشاهده آمار تعداد جست و جوی هر کلمه کلیدی وجود دارد. هر دو گزینه در صورتی که صاحب یک کسب و کار بینالمللی باشید، مفید هستند، زیرا:
- شما نباید خودتان را به یک منطقه یا کشور محدود کنید. اگر محصولات برندتان را در سراسر جهان به فروش میرسانید و مناطق بهخصوصی، مقدار ناچیزی از فروش را به خودشان اختصاص میدهند، باید شناخت محصول و برند خود را در آن مناطق افزایش دهید.
- باید قدرت خرید را در کشورهایی که مورد جست و جو قرار میگیرید، مد نظر قرار دهید.
همچنین بهتر است همین الان عمیقاً قبول کنید که آمار ابزارهای تحقیق کلمه کلیدی با یکدیگر متفاوت هستند. هر ابزار از معیارها و روشهای متفاوتی برای ارائه و اندازهگیری آمار استفاده میکند. حتی آمارهای رسمی گوگل هم کاملاً دقیق نیستند ولی به هر حال میتوانند نگرش بسیار مناسبی در اختیار شما قرار دهند.
مواظب کلمات کلیدی ترند باشید
همیشه باید نمودار ترند کلمات کلیدی را در این ابزارها بررسی کنید. اگر نمودار مربوط به کلمات کلیدی خاصی طی فصلهای معینی کافش یا افزایش را نشان میدهند، نباید آمار جست و جوی ماهانه آنها را جدی بگیرید.
برای نمونه در خارج از کشور کریسمس و در داخل ایران، عید نوروز مثالهای مناسبی برای این قضیه هستند. کلمات کلیدی مربوط به عید نوروز معمولاً در ۲ الی ۳ ماه انتهای سال ترند میشوند اما پس از عید نوروز، جذابیت آنها طی ۱ ماه شدیداً کاهش مییابد. به همین دلیل است که باید گوگل ترند را به صورت هفتگی بررسی کنید.
۲. کلیکها
افراد زیادی برای موارد متعددی از جست و جوی گوگل استفاده میکنند اما این به معنای آن نیست که حتماً روی نتیجه نخست کلیک و از صفحه مربوطه آن وبسایت دیدن کنند. معیار کلیک در ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی به همین خاطر پدید آمده است. این معیار نشان میدهد که میانگین کلیکهای ماهانه روی نتایج جست و جو در یک کلمه کلیدی چقدر است. برای مثال یک کلمه کلیدی با وجود ۵۰ هزار جست و جوی ماهانه، شاید تنها ۱۰ هزار کلیک را برای وبسایت اول به ارمغان بیاورد. بخشی از آن به ویژگیها و قابلیتهای خود گوگل باز میگردد.
بسیاری از سوالاتی که مردم جست و جو میکنند، در همان صفحه جست و جو از وبسایتها استخراج و پاسخ آنها به کاربران نمایش داده میشوند. به همین ترتیب اطلاعات مورد نیاز نیز در همین صفحه در دسترس کاربران قرار میگیرند. تعداد زیادی هم به جای ورود به نتیجه اول جست و جو، به نتیجههای بعدی توجه میکنند و نتیجتاً روی آنها کلیک خواهند کرد. نباید فراموش کنیم که شاید تا قسمت قابل توجهی از کلیکها، روی نتایج پولی زده شوند. در برخی از تبلیغات، این مقدار تا یک سوم کل کلیکها هم میرسد.
۳. ترافیک بالقوه
اگر بتوانید در زمینه یک کلمه کلیدی خاص، در گوگل نتیجه بالای را اشغال کنید، احتمالاً سایر صفحات مربوط به آن کلمه کلیدی یا عبارتهای مشابه حتی برای آن صفحه، هم میتوانند ترافیک قابل قبولی را از گوگل دریافت کنند.
در این حالت تنها با بررسی ترافیکی که از طریق یک کلمه کلیدی به دست میآورید، اشتباه بزرگی مرتکب میشوید. در این هنگام باید با استفاده از این همین ابزارها، ترافیکهای جانبی را هم بررسی کنید. معمولاً صفحاتی که در ۱۰ مورد اول نتایج گوگل قرار میگیرند، در ۱۰۰۰ مورد کلمه کلیدی دیگر هم شانس خود را برای نمایش به عنوان نتایج اول حفظ میکنند.
نتیجه اخلاقی چیست؟ کلمههای کلیدی را صرفاً از طریق مقدار جست و جوی آنها و یا کلیکهایی که دریافت کردهاند، قضاوت نکنید. به بالاترین نتایج توجه کنید تا ترافیک بالقوه هر کلمه کلیدی را تخمین بزنید. البته در اغلب موارد تعداد جست و جوی یک کلمه کلیدی باید در کنار سایر موارد در نظر گرفته شود تا شما آمار صحیحی به دست آورید.
۴. سختی کلمه کلیدی
متخصصان حوزه سئو معمولاً سختی به دستآوری نتایج بالا در یک کلمه کلیدی بهخصوص را به صورت دستی میسنجند. آنها با نگاه کردن به تعداد صفحاتی که نتایج بالایی در موتورهای جست و جو برای یک کلمه کلیدی دارند، این کار را انجام میدهند. عوامل زیر بر تصمیمگیری آنها تاثیرگذار است:
- تعداد (و کیفیت) لینکهای بازگشتی
- رتبهبندی دامنه (DR)
- طول محتوا، مرتبط بودن و تازگی آن با کلمه کلیدی
- استفاده از کلمه کلیدی هدف، مترادفها و ورودیها
- هدف از جست و جو
- برندسازی
برخی موارد دیگر هم وجود دارند که به آنها اشاره نمیکنیم. این فرایند از شخصی به شخص دیگر متفاوت است و تمام متخصصان روی اولویت بالاتر این موارد اتفاق نظر ندارند. شاید شخصی باور داشته باشد که ارزش دامنه مهمتر از بقیه موارد یاد شده است و شاید شخص دیگری این اولویت را به «مرتبط بودن» اعطا کند.
بنابراین این اختلاف نظرها زندگی را برای سازندگان ابزارهای تحقیق در زمینه کلمههای کلیدی سختتر از حالت معمول کرده است. آنها باید سطح دشواری هر کلمه کلیدی را با در نظر گرفتن تمام این عوامل تخمین بزنند که کار راحتی نیست.
البته این تمام قضیه نیست. تحقیقات نشان میدهند که اکثر متخصصان و سازندگان ابزارهای تحقیق درباره کلمات کلیدی حداقل باور دارند که یک فاکتور در تعیین سطح دشواری یک کلمه کلیدی تاثیر زیادی دارد: لینکهای بازگشتی. این لینکها برای رتبهبندی اهمیت بالایی دارند و میتوان گفت که لینکهای بازگشتی مهمترین عامل برای بررسی سطح دشواری کسب نتایج بالا در یک کلمه کلیدی است.
هر چقدر یک وبسایت لینکهای بازگشتی قدرتمندتری داشته باشد (یعنی از وبسایتهای معتبرتری به این صفحه لینک شده باشد)، رقابت با آن سختتر است و هر چقدر تعداد چنین وبسایتهایی که رتبه بالایی برای یک عبارت کلیدی در موتورهای جست و جو دارند، بیشتر باشد، شما سختتر میتوانید وارد نتایج جست و جو شوید. برخی از افراد با فهمیدن این قضیه، در ابزارهای پژوهش کلمه کلیدی تنها به دنبال کلماتی میگردند که سطح دشواری پایینی دارند. این رویه از بیخ و بین نادرست است، زیرا:
- شما هر چه زودتر باید سراغ کلمات کلیدی بروید که سطح دشواری بالایی دارند. وقتی به لینکهای بازگشتی بیشتری برای کسب نتیجه در یک کلمه کلیدی نیاز دارید، بنابراین باید این کار را انجام دهید و هر چه سریعتر خودتان را برای این شرایط آماده کنید. هر چقدر بیشتر تاخیر کنید، رقبایتان پیشرفت بیشتری را تجربه میکنند و رقابت با آنها و سایر رقبای تازه وارد سختتر میشود.
- شما باید کلمههای کلیدی بالارده را به عنوان فرصتهایی برای لینک شدن ببینید. صفحاتی که در این کلمات کلیدی لینکهای بسیار دارند، نشان میدهند که فرصت گرفتن لینک در آنها بسیار بالاست. پس این فرصت را برای جذب لینکهای بیشتر از دست ندهید.
نتیجه این است که نباید سطح دشواری کلمه کلیدی را به عنوان مانعی در نظر بگیرید که شما را از انتخاب کردن باز میدارد. برعکس، این عامل برای کمک کردن به شما اینجاست. شما با کمک این عامل میتوانید کلمات کلیدی و موضوعاتی که ارزش لینک گرفتن دارند را بشناسید.
همچنین باید این را هم بدانید که شما پیش از مراجعه به ابزاری که این عوامل را در اختیار شما قرار میدهند، باید بینش خوبی از کلمات کلیدی مربوط به حوزه کاری خود کسب کرده باشید. تکرار میکنیم، ابزارهای موجود برای کمک ساخته شدهاند تا در اخذ تصمیم نهایی مفید واقع شوند، نه این که فرایند جست و جو را از ابتدا به دست بگیرند. هیچ امتیاز و آماری درباره سطح دشواری کلمات کلیدی نمیتواند الگوریتم پیچیده گوگل را ساده و یا تشریح کند. به خودتان متکی باشید.
۵. ارزش به ازای هر کلیک (ارزش بر کلیک)
ارزش بر کلیک (CPC) نشان میدهد تبلغ کنندگان حاضر هستند برای تبلیغ یک موضوع در یک کلمه کلیدی بهخصوص چقدر هزینه کنند. ارزش بر کلیک بیشتر از آن که به سئو ربط داشته باشد، معیاری برای سفارش دهندگان تبلیغات و آژانسهای تبلیغاتی است اما میتواند به عنوان یک ترفند در دنیای سئو هم کارآمد باشد. این ترفند در درک ارزش یک کلمه کلیدی، یکی از بزرگترین دوستان شماست.
برای مثال ممکن است عبارت «خرید گوشی» CPC بسیار بالایی داشته باشد چون کاربرانی که این عبارت را جست و جو میکنند، به دنبال هزینه کردن هستند و هر وبسایتی که چنین شانسی برای ورودی گرفتن داشته باشد، خوش شانس خواهد بود.
از سوی دیگر عبارت «آموزش راهاندازی گوشی» احتمالاً هیچ مقدار CPC خاصی ندارد زیرا از جمله کلمات کلیدی رایجی است که به هدف صرف هزینه روی وبسایتها صورت نمیگیرد. در این عبارت جست و جو کننده به دنبال کسب اطلاعات است و حتی شاید پیش از ورود به یک صفحه وب در همان بخش جست و جو، جوابش را از گوگل دریافت کند.
باید همین حالا ذکر کنیم که ارزش بر کلیک نسبت به حجم جست و جوها عاملی منعطفتر است. حجم جست و جوها معمولاً به صورت ماهانه تغییر میکنند ولی ارزش بر کلیک فاکتوری است که طی چند دقیقه امکان تغییر دارد. پس اگر در حال استفاده از یک ابزار تحقیقی هستید، آماری که به شما نمایش داده میشوند، احتمالاً مواردی بسیار فوری و غیردقیق هستند.
چطور کلمات کلیدی را هدف قرار دهیم؟
به ازای هر کلمه کلیدی که در فهرست شما جود دارند، باید محتوای مناسب و صفحهای مجزا تهیه و آماده کنید. انجام دادن این کار چندان سخت نیست و با دنبال کردن دو مرحله میتوانید این کار را انجام دهید:
- موضوع والد را مشخص کنید.
- هدف از جست و جو را مشخص کنید.
موضوع والد را مشخص کنید
شاید تعدادی از کلمات کلیدی شما نسبت خیلی نزدیک با هم دارند و تقریباً به یک مطلب اشاره میکنند. آیا باید برای همه آنها صفحات جداگانه و محتوای مجزایی تولید کنید؟
پاسخ تا حد زیادی به گوگل و نگرش الگوریتم آن به این کلمات کلیدی بستگی دارد. آیا گوگل این کلمات کلیدی را به عنوان موضوع مشترک در نظر میگیرد یا هر کدام را موضوعی جداگانه تلقی میکند؟ به سادگی با انجام جست و جو برای هر یک از این کلمات کلیدی میتوانید با بررسی نتایج، این موضوع را بفهمید.
برای مثال اگر سه نتیجه نخست نتیجه جست و جو برای دو کلمه کلیدی یکسان باشند، احتمالاً گوگل آن دو عبارت را یکسان در نظر میگیرد. ولی این روش هم عاری از عیب نیست.
روش مذکور مبتنی بر کار شخصی است و باید زمان زیادی را هم به آن اختصاص داد. اگر تعداد کلمات کلیدی زیادی دارید، به سراغ اکسپلوررهای کلمات کلیدی که پیشتر معرفی کردیم بروید. در این ابزار میتوانید «موضوع والد» بسیاری از کلمات کلیدی ورودی را ببینید.
هدف از جست و جو را تشخیص دهید
اگر شما یک فروشگاه آنلاین همراه با یک بلاگ در اختیار دارید، باید متوجه شوید که چه صفحاتی باید روی هر یک از این بخشهای وبسایتتان نمایش داده شوند. برای بعضی از کلمات کلیدی مشخص است که باید چه کار کنید. برای مثال شما هرگز صفحهای برای عبارت کلیدی «آموزش راهاندازی گوشی» در بخش محصولات وبسایت خود ایجاد نخواهید کرد زیرا منطقی نیست.
وقتی جست و جو کنندگان درباره این مطلب جست و جو میکنند، به دنبال فهمیدن راهی برای راهاندازی گوشی هستند. از آنجا که آنها به تازگی گوشی خریدهاند، اصلاً منطقی نیست که دوباره به دنبال خرید گوشی باشند.
اما اگر «خرید گوشی» موضوعی باشد که ما باید در خصوص آن تصمیمگیری کنیم، باید به سراغ بخش محصولات برویم و این موضوع را در آن قسمت پوشش دهیم. در این حالت اگر مقالهای بنویسید که در خصوص قیمتها به آنها آموزش دهد، احتمالاً شانسی برای فروش یا حتی دیده شدن نخواهید داشت. کاربران با انجام هر جست و جویی، به هدف خاصی میاندیشند. شما باید یاد بگیرید که هدف جست جو را تشخیص دهید.
گوگل هدف از هر جست و جو را به خوبی تشخیص میدهد و در نهایت، نتایجی را بالاتر نشان میدهد که با هدف کاربران منطبق است. اگر قصد دارید رتبه بالایی در زمینه یک کلمه کلیدی بهخصوص به دست بیاورید، باید محتوایی تولید کنید که شبیه نتایج برتر موتورهای جست و جو در زمینه آن کلمه کلیدی باشند. چطور باید این کار را انجام داد و متوجه هدف هر جست و جویی شد؟
- نوع محتوا: نوع محتوا معمولاً یکی از موارد پستهای رایج، محصول، دستهبندی، صفحه اصلی یا ویدیوها محسوب میشود.
- فرمت (قالب) محتوا: نحوه انجام کار، فهرستها و لیستها، مقالات جدید، نظرات و بررسیها از جمله قالبهای محتوای مختلف هستند.
- زاویه (مقصود) محتوا: مقصود محتوا خبر از هدف تولید آن میدهد. برای مثال کسی که عبارت «نحوه راهاندازی گوشی» را جست و جو میکند، به احتمال بسیار بالا قصد دارد این کار را بدون کمک یک مرکز تخصصی انجام دهد.
اگرچه باید سعی کنید محتوای خود را با انتظار مخاطبان منطبق کنید ولی حتماً نیاز نیست که خودتان را در محدوده انتظار آنها زندانی کنید. اگر باور دارید که میتوانید توجه جست و جو کنندگان را با نوع دیگری از قالب، ماهیت و مقصود محتوا جلب کنید، نترسید؛ بر باور خود پایدار بمانید و آن را امتحان کنید.
چگونگی اولویتبندی کلمات کلیدی
اولویتبندی کلمات کلیدی آخرین مرحله در زمینه تحقیق درباره کلمات کلیدی نیست. منظور ما را اشتباه متوجه نشوید. شاید این بخش آخرین تیتری باشد که در این مقاله پوشش میدهیم ولی شما باید فرایند اولویتبندی کلمات کلیدی را در زمان دیگری و در حقیقت در میانه پژوهش در این خصوص انجام دهید. وقتی به کلمات کلیدی خیره میشوید، حین تحلیل، معیاربندی و دستهبندی آنها، از خودتان این موارد را بپرسید:
- مقدار ترافیک تقریبی این کلمه کلیدی چقدر است؟
- رقابت در این زمینه چقدر سخت است؟ چطور میشود با در نتایج این کلمه کلیدی، رتبه بالایی به دست آورد؟
- آیا در حال حاضر محتوایی درباره این عبارت دارم؟ اگر ندارم، چطور و چگونه میتوانم یک محتوای مناسب برای آن تهیه کنم؟
- آیا اکنون رتبه بالایی برای نتایج جست و جوی این کلمه کلیدی ندارم؟ آیا میتوانم ترافیک ورودی را با بهبود موقعیت کلمه کلیدی، افزایش دهم؟
- آیا این ترافیک قابل تبدیل به فروش هست یا تنها توجهات را به سمت برند من جذب میکند؟
مورد آخر را اصلاً دست کم نگیرید. اگر ترافیک مناسبی از یک کلمه کلیدی دارید همین الان به سراغ این سوال بروید و اگر به زودی چنین ترافیکی را جذب میکنید، آماده پاسخ دادن به آن باشید. در حالی که مقدار جست و جو، ترافیک بالقوه، درجه سختی و هدف از جست و جوی یک کلمه کلیدی بسیار مهم هستند اما شما باید بدانید که جذب ترافیک از یک کلمه کلیدی چقدر و چگونه برای کسب و کار شما اهمیت دارد.
چگونه پتانسیل تجاری ایدههای خود درباره کلمه کلیدی ارزیابی کنیم؟
بسیاری از بازاریابهای حوزه محتوا و سئو، ارزش کلمات کلیدی را براساس ماجرای خرید کاربران میسنجند. این ماجرا، فرایندی است که کاربران پیش از انجام یک خرید پشت سر میگذارند. تفکر رایج این است که هر چقدر افراد در مراحل نخست این ماجرا قرار داشته باشند، امکان خرید آنها نیز به همان مقدار کمتر است.
چطور باید این فرایند را دنبال کرد و از آن سر درآورد؟ معمولاً محبوبترین روش برای ارزیابی ایدههای کلمههای کلیدی استفاده از سه عبارت «بالای قیف»، «وسط قیف» و «پایین قیف» است.
- بالای قیف: شامل بازاریابی آنلاین، انجام سئو و نحوه افزایش ترافیک وبسایت
- وسط قیف: نحوه تحقیق پیرامون کلمات کلیدی، لینکسازی و تفسیر وضعیت
- پایین قیف: رقابت، بررسیها و تخفیفات
مواردی که در بالای قیف قرار میگیرند، بیشترین پتانسیل برای جذب ترافیک بیشتر را دارند اما کاربران هنوز در این مرحله به دنبال خرید چیزی نیستند. موارد میان قیف و پایین قیف ترافیک کمتری را برای وبسایت شما جذب میکنند اما افرادی که در این قسمت قرار گرفتهاند، تبدیل به مشتریان یا حداقل بازدیدکنندگان وفادار شما میشوند.
این مفهوم آنطور که انتظار میرود دقیق نیست و باید با توجه به دلایلی که در زیر ارائه میدهیم، درک کنید که همیشه قرار نیست با توجه به این طبقهبندی عملکرد خود را بسنجید:
نخست آن که قرار نیست شخصی را که به دنبال موضوعی تحقیقی است، نهایتاً به مرحله خریداری را بکشانید و او را وادار کنید که ماجرای خرید را طی کند. معمولاً طراحان تبلیغات حتی سعی دارند این روند را دور بزنند. این قشر سعی میکنند از زمانی که شما یک مشکل را به سختی درک میکنید تا زمانی که با راه حل آنها بتوانید آن مشکل را حل کنید، دنبال خود بکشند.
نکته دوم این است که نمیتوان همه کلمات کلیدی را با این ۳ عبارت برچسبگذاری کرد. یک عبارت کلیدی شاید در دو یا سه مرحله قرار بگیرد. در سناریوهای متعدد، همه چیز به زاویه دید شما بستگی دارد.
نکته سوم این است که برخی از بازاریابها تعریف خود را از بالای قیف به حدی گسترش میدهند که بتوانند سایر موارد را هم در آن جای دهند. برای مثال عبارت «نقلقولهای معروف» با زاویه دید بیطرف میتواند در بالای قیف دستهبندی شود ولی بسیاری از وبسایتها سعی میکنند حتی در اینباره هم دست به فروش محصولات خود بزنند و مثلاً، تابلوهایی را بفروشند که نقلقولهای معروف روی آنها چاپ شدهاند.
شما باید همیشه اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی داشته باشید و به درستی براساس آنها، کلمات کلیدی را انتخاب کنید.
سوالات متداول
سئو چیست؟
- سئو یا Search Engine Optimization به معنای بهینهسازی محتوا به شیوهای است که به آسانی توسط موتورهای جست و جو، یافت شوند و رتبه بالایی را دریافت کنند تا به این شکل، مخاطبان بیشتری محتوای تولید شده را ببینند.
سئو برای چه پلتفرمهایی مناسب است؟
- اگرچه پیروی از اصول سئو برای هر نوع محتوای تولید شده روی شبکههای اجتماعی و … مفید است اما این مبحث در اصل برای افزایش بازدید طبیعی وبسایتهای اینترنتی است.
از کجا میتوانیم سئو را یاد بگیریم؟
- شما میتوانید با دنبال کردن سری مقالات سئو از همین صفحه، روی وبسایت تکفارس، سئو را یاد بگیرید.
نظرات