در آیندهای نزدیک، یک شبکه جهانی از رابطها و امواج مغزی و رایانه وجود خواهد داشت که به طور کلی توزیع اطلاعات را علاوه بر نظارت فراگیر هر اندیشهای را ممکن میسازد. این فرضیهی فیلم (داستانی) The Moment است که برای اولین بار در جشنواره بینالمللی مستند شفیلد در ماه ژوئن به نمایش گذاسته میشود.
همانطور که فیلم به بررسی آیندهای میپردازد که تکنولوژی خواندن ذهن در جامعه ما را رواج دارد، موسیقی و تماشای فیلم به صورت بلادرنگ دیکته میشود تا با خواندن امواج مغزی عضو مخاطب به بررسی این موضوع بپردازد.
ریچارد رامچورن، کارگردان فیلم، اخیرا این فیلم را برای گروههای کوچک به نمایش گذاشته است. در هر گروه، یک فرد دارای یک هدست بود که گفته میشد امواج مغزی آنها را ثبت می کند. در حالی که علم پیرامون امواج مختلف مغزی تقریبا مشکوک است، افراد مختلف زمانی که هدست به مغزشان متصل بود، نسخه های مختلف فیلم را ایجاد کردند.
هنگامی که بررسیها نشان میداد که این شخص علاقه خود را از دست میدهد، موسیقی فیلم تغییر میکرد، همانطور که توسط MIT Technology Review گزارش شده است، به یک صحنه جدید در اطراف شخصیتهای مختلف یا دیگر ویرایشهای بلادرنگ دیگر بر اساس فعالیت مغزی متمرکز میشود.
بر اساس زمانی که مغز فرد آن فیلم را هدایت می کند مخاطبان ممکن است صحنههای مختلف و انتقال آنها را در نقاط مختلف زمان نسبت به هم ببینند. داستان مرکزی یکسان است، اما رامچورن مجبور شد مقدار بیشتری از سناریوهای موردنیاز نسبت به فیلمهای نیم ساعت معمولی برای تولید گونههای متفاوت داستان ایجاد کند.
این جنجال بسیار جالب است، اما چیزی نیست که به راحتی به اشتراک گذاشته شود. رامچورن به MIT Technology Review گفت:
دیدن The Moment در یک سینمای شلوغ مفهومی ندارد. افراد در زمان های مختلف بر روی موارد مختلف متمرکز میشوند و یک فیلم به خصوص برای فعالیت عصبی یک نفر به احتمال زیاد برای کس دیگری خسته کننده خواهد بود.
در حال حاضر این نوع فیلمها یک مشکل مشابه با فیلمهای واقعیت مجازی دارند – شما باید آن را به تنهایی تماشا کنید و بعدا با دوستان دربارهی آن صحبت کنید. مردم ممکن است به یاد بیاورند که چرا صنعت فیلم هزینه و وقت زیادی را صرف برای و ویرایش مناسب فیلم میکند.
در خارج از فیلم، این تکنیک خواندن ذهن در بعضی از بازیها مورد استفاده قرار گرفته است و همچنین میتواند تحقیقات علوم اعصاب را در جهان واقعی قابل اجراتر کند. به عنوان مثال همان شرکتی که این هدست را به فروش میرساند،برنامههایی مانند آنچه که دانشمندان علوم اعصاب برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل سیگنال های مغزی مورد استفاده قرار میدهند، به فروش میرساند.
هنوز هم برخی از جنبههای علمی در پشت امواج مغزی به طور کامل ایجاد نشده است (یک بخشی از برنامه میتواند خواندن مغز را به سطوح “توجه” و “مدیتیشن” خلاصه کند) اما برنامههای جدید و متفاوتی برای تکنولوژی مبتنی بر علوم اعصاب می تواند به ما در افزایش درک از مغز کمک کند. نه فقط برای ایجاد تجربیات شخصی ، بلکه به ما راههای بیشتری برای خواندن، تحلیل و ایجاد یک اثر ملموس از فعالیت های عصبی را به ما ارائه میدهد.
نظرات