با خواندن عنوان این نوشته تعجب کردید؟ اگر فکر میکنید اسطوره در دنیای علم و تکنولوژی جایی ندارد، اگر از ضمیر ناخودآگاه جمعی چیزی نمیدانید، اگر تا به حال درمورد مشاهدهی بشقاب پرنده اخباری به گوشتان رسیده و میخواهید حقیقتِ نهانِ پشتِ این ماجرا را بدانید، در ادامهی این مقاله با ما همراه باشید. قطعا شگفتزده خواهید شد!
قبل از اینکه وارد بحث اصلی شویم لازم است به صورت اجمالی با چند مفهوم در روانکاوی آشنا باشیم. اولین آنها ضمیر ناخودآگاه جمعی است. اگر بخواهیم ناخودآگاه را به سادهترین شکل ممکن تعریف کنیم باید بگوییم: ناخودآگاه شامل تمامی خاطرات و امیالی است که در لایهی زیرین روان همهی ما موجود هستند. یعنی بدون اینکه از وجود آنها اطلاعی داشته باشیم بر روی اعمال و افکار آگاهانهی ما تاثیر دارند. کارل گوستاو یونگ، شاگرد روانکاو مشهور فروید ناخودآگاه را به دو لایهی فردی و جمعی تقسیمبندی کرد. لایهی فردی به احیای قدیمیترین مضامین دوران کودکی ما ختم میشود؛ اما لایهی جمعی شامل زمان پیش از کودکی است؛ یعنی شامل مضامین بازمانده از حیات اجدادی. مضامینی که در ناخودآگاه جمعی ما بر افکار و اعمالمان تاثیر دارند، کهنالگو نامیده میشوند.
کهنالگوهای موجود در ضمیر ناخودآگاه همچون سایه به نظر میرسند زیرا از زندگی فرد مایه نگرفتهاند. وقتی که واپس رفتن انرژی از دورترین زمانهای کودکی دورتر میرود، آنوقت از آثار و زمینههای بازماندهی اجدادی سردرمیآورد. و به شکل صورتهای اساطیری درمیآید. درواقع این اساطیر که نمود کهنالگوها هستند؛ در قالب رمزی تجلی مییابند و مدام در حال تکرار شدن هستند؛ چون نیاز فطری بشرند و بنابراین در هر دوره بدانها نیاز است، در هر دوره بنا به اقتضای آن دوره اسطورهی قدیمی ناپدید شده، اما از بین نمیرود بلکه در دورهی جدید بنا به شرایط، در قالبی جدید و نمادین ظهور مییابد. زبان اسطوره زبانی رمزی است؛ اما مردم همواره میپندارند و باور دارند که اساس و بنیان آن، همواره محقق و عینی است.
بشر در طول تاریخ، آنگاه که تحت شرایط عاطفی یا هیجانات و رخدادهای گوناگون قرار میگیرد و آنگاه که شرایط زندگی یا روانی وی ایجاب میکند، به ضمیر پنهان و دنیای ژرف درون خود پناه میبرد و گویی نیرویی مرموز کهنالگوهایش را به یاری میطلبد. نمادهای اساطیری، که میراث اجداد و نیاکانش بودهاند، در زمان حساس به او جانی تازه میدهند.
اسطورهی مدرن بشقاب پرنده
شایعات وجود بشقابپرنده، نخست با مشاهدی موشکهای اسرارآمیز در سالهای آخر جنگ جهانی دوم در آسمان کشور سوئد (معروف بود که روسها آنرا ساختهاند) در دهانها افتاد. سپس داستانهایی حاکی از مشاهدهی بشقابهای پرنده در آسمانهای آمریکا رواج یافت. عدم تعیین پایگاهی زمینی برای پرتاب این اشیا در آن دوران و ناتوانی در فهم و توجیه ویژگیهای فیزیکی آنها، به سرعت باعث شد که منشاای ماورای زمینی برای آن قائل شوند. باید توجه داشت که مشاهدهی بشقابپرنده از اواخر دههی ۱۹۴۰ بهویژه در دههی ۱۹۵۰ گزارش شدهاست؛ یعنی دقیقا زمانی که چند سالی پس از پایان جنگ جهانی دوم با شروع جنگ سرد سایهی شوم جنگی ویرانکنندهتر از جنگ های قبلی بر اذهان مردم در غرب سنگینی میکرد.
در چنین شرایط بحرانی که نیاز به نیرویی فرازمینی که نوید بخش رستگاری باشد بیش از هر زمانی احساس میشد. این نیاز را کهنالگوی نفس در ناخودآگاه جمعی ما میتواند به نحو مقتضی پاسخ گوید؛ کهنالگویی که نماد تمام عیارش ماندالا و شکل مدور بشقابپرنده در آسمان است. به این ترتیب، گفتمان بشقابپرنده حاصل فرافکنی هراسها و نیازها و امیدهای انسانهایی است که در گریز از گسیختگی زندگی در عصر جدید، خدایان و الهگان و قهرمانان اسطورههای کهن را در هیئت موجوداتی از اقلیمهای ناشناخته در فرهنگ خویش بازآفرینی میکنند تا شاید این نمادهای قدرت بتوانند به نحوی فوق بشری وضعیت موجود را به سمت بقا و بهروزی انسانها تغییر دهند.گفتمان مربوط به بشقابپرنده زمانی ابعاد پیچیدهتری به خود گرفت که برخی از افراد مدعی دیدن بشقابپرنده، همچنین ادعا کردند که سرنشینان این سفینههای پیشرفته، آنها را برای مدتی ربوده و تحت آزمایشها علمی قراردادهاند. انواع فیلمهای سینمایی و گزارشهای جنجالی در روزنامهها گواه این مدعاست. یونگ در نامهای خطاب به دوستی آمریکایی نوشت:
این پدیدهها مرا به کلی متحیر کردهاند؛ چون هنوز نتوانستهام با یقین کافی سردرآورم که آیا کل این قضیه یک شایعهی همراه با توهم فردی و عمومی است یا حقیقتی محض!
او همچنین در مقدمهی کتاب بشقابپرنده؛ اسطورهای مدرن اشاره میکند:
این پرسش همچنان باقیست که آیا بشقابپرنده واقعیت دارد یا حاصل خیالپردازی است؟
کلام آخر:
در این اسطورهی مدرن، انسان معاصر برای التیام گذاشتن بر دردهای روحی خویش، بشقابپرنده و موجودات غیرزمینی را ناخودآگاهانه تجلی و تجسم فرشتگانی میپندارد که از آسمان برای رستگاری او نازل شدهاند.
آیا شما با این تحلیل از ماجرای بشقابپرندهها موافقید؟ به نظر شما چه ماجراهای معاصر دیگری را با عینک اسطورهشناسی و کهنالگوها میتوان تحلیل کرد؟ نظرات خود را در اینباره با ما به اشتراک بگذارید.
منبع این نوشته:
- ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺠﯽ، ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺿﻤﯿﺮ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺟﻤﻌﯽ ﯾﻮﻧﮓ؛ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺍﺳﻄﻮﺭﻩ ﮐﻬﻦ ﺳﯿﻤﺮﻍ ﻭ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺍﺳﻄﻮﺭﻩ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﺸﻘﺎﺏﭘﺮﻧﺪﻩ. نوشتهی: سیدرضی موسویگیلانی؛ مریم مولوی
نظرات