و اینجاست؛ نوروز رسید. به بهانه بشر، نوروز دوباره اینجاست و به معیار بشر، باید آن را برای ۱۴۰۲مین بار بستاییم؛ اما من میدانم و شما که بیشتر از اینها بوده است و بیشتر از اینها باد!
یکی دیگر از هزارمین بارها، نوروز در این سرزمین بر جانها، جان شد و بر بیجانها، جانی دوباره داد. چه بسیارند از نسل ما که آن را ندیدند و چه بسیارتر کسانی که هیچ تضمینی برای دیدن دوبارهاش ندارند. پس زیر همین سقف کذایی بیرنگ و نشان، باید امیدوار باشیم دوباره ببینمیش؟ شاید سوال این نیست، شاید سوال آن است آیا پیش از این میدیدیمش یا اصلاً دیدنی بود؟
این آرزوی ما برای شماست؛ یافتن پاسخ این سوال، آرزویی برای همه ما و همهجا. باشد که بدانیم، بفهمیم، ببینیم و به نسل بعد منتقل کنیم، که چه هستیم و چهکاره. با بانگ گرامیداشت این رسم نیکو، امیدواریم به موازات هر جنسی که خود را دانید، با هر اعتقاد، نشان، ملیت و زبان، انسانیت را دوباره معنا کنید و همچون سیمرغ، در نهاد خود باز بیافرینید و از هر چه که نمیخواهید و نمیخواهیم، باز بدارید.
تنها امیدواریم، اینجا در سرزمینی که مردمانش بر هیچ مردم دیگری برتری ندارند و آب، خاک، باد و آتشش به شباهت هر جای دگرند، برتری را نه در نژاد، نه در زمین و در رنگ و زبان، بلکه به همینسان در هیچ چیزی ندانید و در راستای خشت گذاشتن بر جهانی تلاش کنید، که به راستی هیچ چیز برتری در تار و پودش نباشد مگر فقط و فقط یگانهای از برترینها، آن هم برابری. یگانهای که زاینده آزادی، عدالت و هر صفت گهربار دیگری خواهد بود که در زبانهایمان برای آنها مفهوم داریم.
و بیایید سوگند یاد کنیم به موجودیت انسان، که چیزی حقیقیتر از آن نشناسیم، متن پیشرو هرگز دلیلی برای پافشاری بر ذرهای از عقاید و افتخار به گذشته و گذشتگان نیست و به هیچ طرقی روش، راهنما و افتخاری هم برای آینده و آیندگان نخواهد بود.
این تنها رسمی است تا دوباره به یاد بیاوریم: ما انسانیم، گاهی اوقات پستترین گیتی و جهانی که میشناسیم و گاهی اوقات، صرفاً برابرترین آنها. حال به کدامین جهت حرکت خواهیم کرد؟ بادهایی از گذشته یا راههایی منتهی به آینده که مغز و دانش فرمانروایش است؟ زندهباد علم و خرد، شادباد عقلانیت، پایندهباد انسانیت.
نظرات