کلوسئوم بزرگترین آمفی تئاتر ساخته شده در روم باستان است. این میدان مسابقه رومی میتوانست هزاران تماشاچی را در خود جای دهد؛ تماشاچیانی که برای دیدن مبارزه گلادیاتورها تا سرحد مرگ با هم و با حیوانات وحشیای مانند شیرها، گرد هم میآمدند.
این سازه که در سال ۷۲ پس از میلاد مسیح ساخته شده است، آمفی تئاتری چهار طبقه است که حدود ۵۰ متر ارتفاع داشت. امپراطوری روم از کلوسئوم برای بیش از چهار قرن و پیش از از دست رفتن کارکرد آن، به عنوان میدانی برای مسابقات ورزشی استفاده میکرد؛ چرا که مردم علاقه خود به آن سرگرمیهای عمومی مهیب و وحشتناک را از دست داده بودند.
پس از اینکه میزبانی میهمانان در رویدادهایی که در کلوسئوم برقرار میشدند متوقف شد، شهروندان رومی سنگهای آن را برای سایر پروژههای ساختمانی استخراج کردند. این سازه عظیم پس از سقوط امپراطوری روم، به اجرای اهداف متعددی کمک کرد که از جمله آنها میتوان به تبدیل شدن آن به دژی در قرنهای دوازده و سیزدهم اشاره کرد. زمین لرزههای متعدد، هوای بد و بی توجهی به این بنا طی قرنهای متمادی، به تحلیل رفتن این بنای کهن منجر شده است.
تلاشهایی که توسط پاپ پیوس هشتم برای نگهداری این بنا پشتیبانی میشدند نیز در اواسط قرن ۱۹ام شروع شدند. در دهه ۹۰ میلادی، باستان شناسان پروژه بزرگی را در این مکان شروع کردند که هدف از انجام آن حفظ ساختار اصلی کولسئوم تا حد ممکن بود. این سازه اکنون بزرگترین جاذبه گردشگری ایتالیا است؛ هر ساله میلیونها بازدید کننده از سرتاسر دنیا به این مکان تحسن برانگیز سفر میکنند. امروزه اما کلوسئوم یکی از نمادینترین سازههای باقی مانده از روم باستان است.
در تاریخ ۱۸ام جولای سال ۶۴ پس از میلاد مسیح، آتشی در سیرک مکسیموس (یک استادیوم برای مسابقات ارابه رانی) زبانه گرفت. این آتش به سرعت در سرتاسر سازههای چوبی روم پخش شد و به شعلهای نابودگر بدل گشت. برخلاف باور عام، امپراطور نرو ستمگر در زمان آتش سوزی روم مشغول ویولن زدن نبود.
برای ابهام زدایی، باید بگوییم که اول اینکه نرو چنگ مینواخت، نه ویولن و زمانی که آتش سوزی بزرگ شروع شد، در واقع مایلها فاصله داشت و در آنتیوم بود. امکان فهمیدن اینکه آتش سوزی چگونه آغاز شد غیرممکن است، اما نتیجه آن وحشتناک و مهیب بود.
آتش سوزی بزرگ برای شش روز ادامه داشت و بخش اعظمی از شهر را نابود کرد و تنها ۱۴ تا از مناطق روم را دست نخورده باقی گذاشت. با توجه به از بین رفتن بخشهای زیادی از زمینها، نرو فرصت را غنیمت شمرد و برای خود یک کاخ عظیم در ابعادی بیش از ۸۱ هکتار در این زمینها بنا کرد.
زمانی که نرو برنامههای خود را برای ساخت یک کاخ عظیم جدید اعلام کرد (کاخی با نام خانه طلایی که بخشهای عظیمی از شهر را در بر میگرفت)، بسیاری شروع به گمان زدن کردند که او این آتش را خودش و به عنوان راه حلی برای انجام پروژه خودخواهانهاش شروع کرده است.
خانه طلای، نماینگر قدرت پادشاهی شخصی بود. پس از مرگ نرو به وسیله خودکشی در سال ۶۸ پس از میلاد مسیح، این کاخ برای استفادههای دیگری با هدف سودرسانی به عموم مردم استفاده شد و برخی از بخشهای آن نابود شده و با ساختمانهای جدید جایگزین شدند.
دریاچه مصنوعی این کاخ بخشی که کلوسئوم اکنون در آن قرار دارد را احاطه میکرد. پادشاه وسپاسیان که حکومت خود را با فاصله کوتاهی از مرگ نرون آغاز کرد، تصمیم گرفت کلوسئوم را در جای خودش بسازد و خاطره نرو را در روم محو کند.
متاسفانه اما برعکس این کار انجام شد. نام کلوسئوم از مجسمه کلوسوس در مجاورت این بنا میآید که به احتمال زیاد دستور ساخت توسط نرو صادر شده بوده است.
کلوسئوم کی ساخته شد؟
امپراطور وسپاسیان (که از سال ۶۹ الی ۷۹ میلادی حکمرانی کرد) دستور ساخت کلوسئوم را در سال ۷۲ پس از میلاد و به عنوان هدیهای برای مردم رومی داد. این سازه که در بخش شرقی رود تیبر قرار داشت، پس از اهدای این سازه به مردم توسط پسر وسپاسیان، یعنی تیتوس، در سال ۸۰ پس از میلاد مسیح درهای خود را به روی عموم گشود. تیتوس همچنین اعلام کرد در این بنا ۱۰۰ روز بازی و رویدادهای مختلف انجام خواهند شد تا این مناسبت را جشن بگیرند.
در این زمان، کلوسئوم با نام آمفی تئاتر فلاویان شناخته میشد که نام آن از روی سلسله پادشاهان فلاویانی برداشته شده بود که با وسپاسیان شروع شده بودند.
کلوسئوم به طرز یکتایی در زمان خودش و دوران فعال بودنش در امپراطوری روم مشهور بود. شاع قرن اولیای با نام مارتیال در شعری ستایشی که در وصف کلوسئوم نوشته بود، آن را با سایر شگفتیهای جهان، من جمله اهرام مصر و بابل مقایسه کرد. هاینز یورگِن بِسته، مشاور علمی در یک موسسه باستان شناسی آلمانی در روم که روی تحقیقها و بازسازی کلوسئوم از سال ۱۹۹۵ کار کرده است، میگوید:
تنها کافیست نگاهی به نمای کلوسئوم بیندازید تا ببینید چه چیزی راجع به معماری آن تا این اندازه خاص است.
کلوسئوم به مدلی برای آمفی تئاترهای سرتاسر امپراطوری روم بدل گشت.
نبرد گلادیاتورها و شکار حیوانات
کلوسئوم میزبان طیفی از رویدادهای خشن و خونین در صد روز اول افتتاح خود بود. طبق تخمینها حدود ۹۰۰۰ حیوان در رویدادهای شکار حیوانات آن سلاخی شدند. به احتمال زیاد، بسیاری از گلادیاتورها، بردگان و زندانیها نیز در زمانی فستیوال بازگشایی کلوسئوم سلاخی شدهاند، اما آماری ثبت نشده است.
آقای بسته در این باره میگوید:
از آنجایی که نمای کلوسئوم نمای یک تئاتر را نشان میدهد، تنها از شکل تخم مرغی آن میتوانیم بفهمیم که نبرد گلادیاتورها در آن انجام میشده است. هرچند ورودیهای متعدد و راه پلهها نشان میدهند که کلوسئوم برای جای دادن یک جمعیت بزرگ طراحی شده بودند.
فعالیتهایی که در کلوسئوم انجام میشدند نیز علیرغم نهی بزرگترین اذهان شهر، نزد مردم روم محبوب بودند. نبردهای گلادیاتورها برخی از مرگبارترین رویدادهایی بودند که در کلوسئوم برگزار میشدند. پیش از بازگشایی آمفی تئاتر جدید، نبرهای گلادیاتورها در سایر انجمنها در اطراف مرکز روم باستان به نمایش گذاشته میشدند.
تلفات این نبردهای بین گلادیاتورها بیش از هر زمان دیگری بیشتر بودند. آنها که در نبردهایی که مرگ یا زندگیشان به آنها بستگی داشت شرکت میکردند، با طیف گستردهای از اسلحههای مختلف مانند، شمشیرها، نیزهها و تور برای سرگرم کردن بینندگان در جایگاهها با یکدیگر میجنگیدند.
نبرد گلادیاتورها به عنوان نمایشی در مراسم خاکسپاری رومیهای برجسته انجام میشد. طی این نبردها، اسیرهای جنگی یا بردهها باید تا حد مرگ برای افراد حاضر در مراسم ختم میجنگیدند. از قرن دوم پیش از مسیح، این فعالیت رشد کرد و مدارس آموزشی رسمیای برای آن افتتاح شدند. این مدارس مردان را میخریدند یا جذب میکردد و آنها را برای رسیدن به درجه گلادیاتوری آموزش میدادند.
گلادیاتورها بردهها یا افراد آزادی بودند که برای مدتی کوتاه مزایای ازادی را رها کرده و موقعیت اجتماعی برده را برای خود بر میگزیدند و به طور رسمی توسط تماشاگران با آنها مانند کالا برخورد میشد.
مدارس گلادیاتوری حتی پس از تغییر شکل حکومت از جمهوری به سلطنت در اواخر قرن اول، به شکل خصوصی بودن خود ادامه دادند. اما نبردهای گلادیاتوری تحت نظارت و کنترل دولت انجام میشد. مدارس سلطنتی هم پایهگذاری شدند و مهمترین آنها مدرسهای بود که کنار کلوسئوم واقع شده بود. گذرگاهی از مدرسه به طور مستقیم به آمفی تئاتر میرسد؛ پس از این طریق گلادیاتورها میتوانستند بدون دیده شدن به مراسم نبرد خونین خود بروند.
تعداد دقیق مرگهای گلادیاتورها در کلوسئوم طی قرنها متمادی نامشخص است، اما گلادیاتورها تنها تلفات انسانی این آمفی تئاتر نبودهاند. یک روز از سرگرمیهای موجود در این آمفی تئاتر شامل گسترهای از رویدادها بود که شامل نبرد بین جنگجوهای تازهکار و آموزش ندیده نیز میشد.
معمولا مجرمان محکوم شده یا اسیران جنگی را که هیچ مزایای شهروندیای مشابه به گلادیاتورها نداشتند را میآوردند و انتظار داشتند این افراد با شور و اشتیاق بجنگند و با استفاده از آنها، سعی بر بازسازی تصاویری از نبردهای بزرگ گذشته داشتند.
گلادیاتورها تنها با یکدیگر در نبرد نبودهاند؛ آنها همچنین حیوانات وحشیای که از سرتاسر جهان ارسال میشدند را نیز شکار میکردند. در این نمایشها، حیوانات در قفسهایی زیر زمین آمفی تئاتر نگه داری میشدند و سپس برای نبرد تا پای مرگ با قهرمانان گلادیاتور روم از قفسها آزاد میشدند. حیواناتی که با گلادیاتورها رودرو میشدند عبارت بودند از پلنگها، گرازها، فیلها، کروکودیلها و اسبهای آبی.
کومودوس در کلوسئوم
در قرن دوم میلادی، یکی از امپراطورهای رومی تصمیم گرفت دلاوری خود را با نبرد در این میدان به رخ همگان بکشد. او که مانند خدای رومی، مرکوری لباس پوشیده بود، از سال ۱۷۶ الی ۱۹۲ حکمرانی کرد. او در این آمفی تئاتر با گلادیاتورها، مردم معلول (به عنوان مثال کسانی که پا نداشتند یا بیماری شدیدی داشتند) و حیوانات میجنگید. او با لباس مرکوری وارد میدان میشد و پس از درآوردن لباسهایش و نگه داشتن تنها یک پیراهن بی آستین و شلوار، نمایش خود را شروع میکرد.
زمانی که امپراطور میجنگید، سناتورها و شوالیهها همیشه حاضر بودند. سناتورها حاضر بودند، چرا که کومودوس حضور آنها را اجباری اعلام کرده بود. کومودوس یکبار شترمرغی را کشت و سر از بدن جدا شده آن را در یک دست و شمشیر خونیناش را در دستی دیگر نگه داشته بود و بر این تاکید میکرد که او قادر است با سناتورها هم همینطور رفتار کند. بسیاری از تماشاگرانی که مردم عادی بودند، یا به آمفی تئاتر نمیآمدند و اگر هم میآمدند، تنها نگاهی گذرا به نمایش میانداختند و میرفتند، چرا که میترسیدند خودشان هم قربانی شوند.
رومیها چه استفاده دیگری از کلوسئوم میکردند؟
جدا از نبردهای حیوانات و گلادیاتورها، رویدادهای مخصوص دیگری نیز مردم حاضر در کلوسئوم را به وجد میآوردند. گزارشهایی مبنی بر نبردهای شبه دریایی در کلوسئوم وجود دارند که به شدن تاریخدانان و باستان شناسان را گیج کردهاند. طبق این گزارشات، یک نبرد شبه دریایی در ۱۰۰ روز ابتدایی بازگشایی کلوسئوم انجام شده است که طی آن اسبها و گاوهای نر برای شنا در محوطه مغروق آورده شده بودند. اما این کار در کلوسئومی که امروزه وجود دارد ممکن نبوده است؛ چرا که ضد آب کردن زیرزمین غیرممکن بوده است. ممکن است در این گزارشات اشتباهی صورت گرفته باشد، چرا که نبردهای دریایی در استادیومهای مجزایی که با همین مقصود ساخته شدهاند صورت میگرفتهاند.
حفر آبگیر کف آمفی تئاترهای بزرگی مانند کلوسئوم در زمان امپراوری روم متداول بود. این آبگیرها به خصوص در کلوسئوم هم وجود داشتند و طی نمایشهای مختلف روی آنها پوشانده میشده است. این آبگیرها پر میشدند و برای شکار حیوانات نیمه آبزی مانند کروکودیلها و اسبهای آبی استفاده میشدند.
با اینکه کلوسئوم یکی از مکانهای ثابت در روایات شهدای مسیحی در طول امپراطوری روم است، اما شواهد بسیاری معدودی وجود دارند که اعدام مسیحیان را در این آمفی تئاتر نشان دهند.
راجر دونکل، پروفسور سابق در کالج بروکلین دانشگاه نیویورک میگوید:
این گفته که اگناتیوس آنتیوک اولین مسیحیای بوده است که در دوران حکمرانی تراجان در کلوسئوم به شهادت رسیده است، توسط هیچ گونه مدرکی پشتیبانی نشده است. از سویی دیگر اما با عدم وجود هرگونه مدرک قابل اتکایی، شهید شدن برخی مسیحیان در کلوسئوم، کاملاً منطقی به نظر میرسد.
دوران پسا گلادیاتوری
هیچ تاریخ مشخصی برای زمان پایان نبرد گلادیاتورها وجود ندارد. به علت نبود نوشتهها معتبر و سنگ قبر گلادیاتورهای کشته شده، میتوان فرض کرد که نبرد گلادیاتورها در تاریخی از امپراطوری روم و حدود سال ۲۵۰ پس از میلاد مسیح به پایان رسیده باشد. از سویی دیگر اما در شهرهایی مانند میلان و روم، پایان نبردهای گلادیاتورها سالی میان بازه زمانی ۳۹۰ الی ۴۱۰ پس از میللاد مسیح تخمین زده میشود.
با استناد به آقا بسته، شکار حیوانات تا حدود سال ۵۲۳ پس از میلاد سرجای خود باقی ماند؛ تا اینکه آنیسیوس ماکسیموس آخرین رویداد شناخته شده از این دست را ثبت کرد. از آن زمان به این سو، فوض میشود که کلوسئوم کارکد خود را به عنوان میدانی برای نبرد از دست داده است.
سایر تاریخدانان نیز با بسته موافق هستند و میگویند که هیچ مدرکی دال بر ادامه نبرد گلادیاتورها پس از قرن پنجم پس از میلاد و و شکار حیوانات پس از قرن ششم میلادی وجود ندارد.
یکی از این تاریخدانان به نام کولمَن میگوید:
ما هنوز نمیدانیم که چرا این بازیها متوقف شدند، اما احتمالاً دلیل آنها ترکیبی از فشارهای مالی و تغییر ذائقهها بوده است.
البته مجموعهای از زلزلههای شدید بین اوایل قرن پنجم و ششم پس از میلاد، بخشهایی از ساختار کلوسئوم را نابود کردند. زیرزمین آن پس از این زلزلهها نابود شده بود و با اینکه این آمفی تئاتر بارها توسط پادشاهان رومی مختلف مرمت شده بود، اما از سال ۵۲۱ پس از میلاد مسیح به بعد، تنها صندلیهای سناتورها بازسازی شده بودند. بسته میگوید که احتمالاً از این دوران به بعد، تنها تعداد معدودی از تماشاچیان میتوانستهاند به کلوسئوم وارد شوند.
از سال ۳۵۰ پس از میلاد به به بعد کلوسئوم آنقدر نابود شده بود که ارزش مرمت و بازسازی نداشت. نبرد با حیوانات که هنوز هم انجام میشد، به سیرک ماکسیموس در نزدیکی این آمفی تئاتر منتقل شد که کمتر مستعد آسیب پذیرفتن توسط زلزله نیز بود. رومیها نیز مصالح ارزشمند این آمفی تئاتر را به قصد بنا کردن سازههای جدید در شهر به یغما بردند و از این رو به میزان آسیب آن افزودند.
پس از امپراطوری روم چه بر سر کلوسئوم آمد؟
پس از سقوط امپراطوری روم غربی در سال ۴۷۶ پس از میلاد (البته نیمه شرقی آن که با نام امپراطوری بیزانس شناخته میشد تا سال ۱۴۵۳ دوام آورد)، مردم شروع به غارت مصالح کلوسئوم در قرون وسطی کردند. طاقهای خارجی قرار گرفته در بخش جنوب غربی این بنا در قرون وسطی به طور کامل تخریب شدند و خاندان پونتیفیشال از سنگهای آن برای ساخت کاخهای بزرگ خود استفاده کردند.
این بنا که طی قرون ۱۲ام و ۱۳ام میلادی به عنوان دژی برای خاندانهای فرانگیپانی و آنیبالدی عمل میکرد، توسط زمینلرزهای که در سال ۱۳۴۹ در روم به وقوع پیوست، تا حدود زیادی نابود شد. حلقه خارجی بخش جنوبی فرو ریخت و مخروبههای آن باری دیگر به یغما رفتند.
با استناد به پارکر، سنا بخشهایی از این ساختمان را به عنوان بخشی از یک بیمارستان در سال ۱۳۸۱ به کار گرفت. نماد بیمارستان نیز هنوز بر روی برخی از طاقهای کلوسئوم دیده میشود.
در قرون ۱۶ الی ۱۸ام نیز برنامههایی مبنی بر تبدیل کلوسئوم به یک کارخانه پشم و یک کلیسا چیده شده بود. در نهایت نیز در اوایل دوران مدرن (قرن شانزدهم) یک کلیسا در آن ساخته شد.
حدود سال ۱۷۵۰، پاپ بِنِدیکت چهاردهم محوطه کلوسئوم را به یادبودی برای مسیحیانی که فرض میشد آنجا کشته شدهاند تبدیل کرد.
کلوسئوم هنوز هم در مرکز روم قرار دارد و یکی از شناخته شدهترین ساختمانهای دوران قدیم است. میلیونها توریست هر ساله از این مکان بازدید میکنند و مقصد واجبی برای کسانی است که برای گردش به این شهر میروند.
کلوسئوم ساختمانی با ارزش هنری غیرقابل قیاس است که دورانی شامل بیش از دو هزار سال تاریخ اروپایی را در خود ثبت کرده است. حفظ کردن کلوسئوم مهم است، چرا که این بنای ساخته شده در روم باستان که تا به امروز جان سالم به در برده (هرچند حالت آن حالتی مخروبه مانند است)، یادآوری بر این است که انسانها به فعالیتهای خشونتبار علاقه نشان میداده و این اعمال را توجیح میکردهاند.
نظرات