ما قبلاً به معرفی اصول دیافراگم در یک مقاله جدا پرداختیم. در آن مقاله مانند همیشه اینطور شروع کردیم که دیافراگم در کنار ایزو و سرعت شاتر، یکی از سه ستون اصلی این حوزه به شمار میرود.
با این حال، مباحث دیافراگم گستردهتر از دو موضوع دیگر هستند و برای درک کامل مفهوم آن، باید علاوه بر مقاله پیشین، این مقاله را هم مطالعه کنید. اگر آماده هستید، به اتفاق شما مباحث دیافراگم را در ادامه به اتمام خواهیم رساند.
- اصول پایه دیافراگم در عکاسی – قسمت اول
- ایزو چیست و چه تاثیری در عکاسی و فیلم برداری دارد؟
- سرعت شاتر در عکاسی چیست؟
هر کاری که دیافراگم با تصاویر شما انجام میدهد
ما علاوه بر روشها و مواردی که در مقاله پیشین به آنها اشاره کردیم، در این قسمت روشها موارد جدید تاثیرگذار روی تصاویر شما از جمله نور ستارهای و وضوح که از دیافراگم حاصل میشوند را مورد معرفی و بررسی قرار خواهیم داد. قبل از آن اجازه دهید ابتدا به تمام موارد اشاره کنیم:
- روشنایی/نوردهی تصاویر شما
- عمق میدان
- افت وضوح به دلیل پَراش (Diffraction)
- افت وضوح به دلیل کیفیت لنز
- افکت نور ستارهای حاصل از منابع پرنور
- لکههای گرد و غبار جلوی لنز دوربین
- کیفیت هایلایت پسزمینه (بوکه)
- تغییر فوکوس در بعضی از لنزها
- قابلیت انجام فوکوس در نور کم تحت شرایط خاص
- کنترل مقدار نور خروجی از فلاش (Flash)
ما دو مورد اول را در مقاله قبلی معرفی کردیم اما حتی آنها نیز به توضیحات بیشتری نیاز دارند. مشخصاً دیافراگم در زمینههای زیادی روی عکاسی تاثیر میگذارد. در زیر ما این عوامل و نحوه عملکرد آنها را به صورت مجزا بررسی میکنیم.
عکاسان پرتره عاشق استفاده از دیافراگمهای عریض مثل f/1.4 یا f/2 هستند تا سوژهشان را از پیشزمینه و پسزمینه جدا کنند. این دیافراگمها به آنها اجازه میدهد تا سوژه را در مرکز توجه قرار دهند و سایر عناصر مزاحم را تار کنند. چنین پرترههای رویاگونهای در میان عکاسان بسیار رایج و محبوب هستند و درک آن نیز چندان سخت نیست.
با این حال، تمام عکسها با این هدف ثبت نمیشوند. برای نمونه عکاسان منظره و معماری ترجیح میدهند که از دیافراگمهایی مثل f/8 و f/11 استفاده کنند. هدف آنها فوکوس همزمان روی دو بخش منظره یعنی پیشزمینه و پسزمینه است.
تاثیر منفی پراش
خب، اگر شما یک عکاس منظره باشید که میخواهد تمام قسمتهای تصویر را با وضوحی قابل ملاحظه ثبت کند، از کوچکترین لنز دیافراگم مثل f/22 یا f/32 استفاده میکنید، درست است؟ خیر، اصلاً!
به تصویر زیر توجه کنید. در این مقایسه یک صحنه با دو دیافراگم f/32 و f/4 ثبت شده و سپس روی آن زوم کردهایم. با توجه به مقایسه زیر میتوانید یک افکت به نام پَراش را مشاهده کنید.
علاقهمندان به مباحث فیزیک به خوبی میدانند که ما درباره چه سخن میگوییم اما همه علاقهمند به فیزیک نیستند؛ برعکس حتی دانش آموزان و دانشجویان بیشماری از آن تنفر دارند پس بسیاری از مردم با این مفهوم آشنا نیستند.
پراش چیست؟ وقتی شما از یک دیافراگم کوچک مثل f/32 استفاده میکنید، دریچه جلوی دوربین به مقدار کمی باز میشود و به همین دلیل نور به سختی از طریق لنز شما عبور میکند؛ به عبارت دیگر شما نور جاری را تحت فشار قرار میدهید. در این حالت ذرههای نور با همدیگر برخورد و در مجموع باریکه نور خودش را قطع میکند که نتجیتاً منجر به افزایش تاری و کاهش قابل ملاحظه وضوح میشود.
چه زمانی پراش رخ میدهد؟ این بستگی به عوامل زیادی از جمله اندازه سنسور دوربین شما و اندازه نقطه نهایی جذب نور در دوربین دارد. برای مثال روی دوربین نیکون فول فریم، پراش در دیافراگم f/8 رخ میدهد اما به قدری نیست که عکاس را آزار دهد. عکاس با چنین دوربینی حتی میتواند از دیافراگمهای کوچکتر مثل f/11 و f/16 استفاده کند.
در همین سناریو پراش تنها زمانی آزار دهنده میشود که عکاس به سمت دیافراگمهای f/22 و پایینتر میرود. در این دیافراگمها، پراش قسمت بزرگی از وضوح را از بین می برد. البته اگر دوربین شما سنسور کوچکتری داشته باشد، زودتر متوجه پراش میشوید.
به هر حال پراش مشکل بزرگی نیست اما وجود دارد. از عکاسی با دیافراگمهای f/11 یا f/16 تنها به این دلیل ترس نداشته باشید، در مجموع وضوح ناچیزی را از دست میدهید. در بسیاری از مواقع، عمق میدانی که در عوض به دست میآورد ارزشش را دارد.
چطور انحراف دوربین، وضوح را قربانی میکند؟
احتمال شما هم میدانید که همه به دنبال ثبت تصاویر واضح هستند. یکی از روشهای انجام این کار کاهش انحراف لنز است اما اصلاً انحراف لنز چیست؟ اگر ساده پاسخ دهیم، برخی مشکلات کیفی تصاویر به دلیل انحراف لنز ایجاد میشوند.
اگرچه بیشتر مشکلات در عکاسی مستقیماً نتیجه خطای خود کاربر مثل فوکوس اشتباه، نوردهی ضعیف یا ترکیببندی آشفته هستند اما مشکلات حاصل از انحراف لنز کاملاً به تجهیزات شما باز میگردد نه خودتان. در نهایت مشکلات نوری اساسی در هر لنزی وجود دارد و صرفاً برخی از لنزها، در این زمینه بهینهتر از مابقی هستند. تصویر زیر مثال خوبی است:
در این تصویر برش خورده بیشتر نورها به شدت گرد و دایرهای شکل به چشم میخورند. فراتر از آن، این نسخه برش خورده اصلاً واضح نیست. اینها کاملاً تقصیر انحراف لنز هستند. ما میدانیم که روشناییها و چراغها در جهان واقعی تار دیده نمیشوند و این باید تقصیر یک عامل اینچنینی باشد.
انحراف میتواند به شکلها و شیوههای متفاوتی پدید آید و دیده شود. برای نمونه، شاید گاهی اوقات احساس کنید که لنزهای شما در دیافراگمهای بهخصوصی تارتر هستند یا حداقل در گوشه تصویر اینطور به نظر میرسند. این یکی دیگر از نتایج انحراف لنز است.
انحراف کروی، انحنای میدان، کما، اعوجاج، استیگماتیسم، حاشیه رنگ و موارد دیگر تنها بخشی از نتایج انحراف لنز هستند که ما در این مقاله به آنها نمیپردازیم و در واقع فرصت آن هم نیست. از خود آنها مهمتر، دلیل رخ دادنشان است که خوشبختانه شما میتوانید با تنظیم صحیح دیافراگم، دسته بزرگی از آنها را کاهش دهید.
برای ممانعت از انحراف لنز یک حقیقت ساده را به یاد بسپارید: طراحی لنزها بسیار سخت است. وقتی شرکتهای تولید کننده لنز یک مشکل را حل میکنند، چند مشکل دیگر پدید میآیند. به همین دلیل اصلاً جای تعجب ندارد که طراحی لنزهای مدرن شدیداً پیچیده شده است.
متاسفانه حتی لنزهای امروزی نیز کاملاً بینقص نیستند. آنها در ثبت مرکز تصاویر خوب عمل میکنند اما هر چه به لبههای تصویر نزدیکتر میشویم، عملکرد ضعیفتر لنزها را به چشم میبینیم. چرا؟ چون طراحی لنزها در گوشهها سختتر است. شاید دیاگرام پایین بتواند منظور ما را بهتر توضیح دهد:
این موضوع ما را به دیافراگم میرساند. بسیاری از مردم یک حقیقت ساده را درباره دیافراگم تشخیص نمیدهند: دیافراگم نور منتقل شده از لبههای لنز را مسدود میکند. توجه کنید که این باعث ایجاد گوشههای تیره در تصاویر شما نمیشود زیرا بخشهای مرکزی لنز همچنان قادر به انتقال نور به لبههای سنسور دوربین هستند.
با بسته شدن دیافراگم، نور بیشتر و بیشتری از کنارههای لنز مسدود میشود و بنابراین، هرگز به سنسور نمیرسد. به این ترتیب تنها نور موجود در منطقه مرکزی عبور کرده و افزون بر قسمت میانی تصویر، بخشهای کناری را نیز نوردهی میکند. شرکتها بخش میانی لنز را بسیار آسانتر طراحی میکنند پس انحراف لنز در دیافراگمهای کوچک و کوچکتر، کمتر رخ میدهد. این مفهوم در عمل چگونه است؟ تصاویر زیرا مشاهده کنید.
چیزی که شما در این تصویر میبینید، شاید افزایش وضوح به نظر برسد اما در واقع، کاهش انحراف است. نتیجه نهایی چیست؟ با استفاده از دیافراگم f/5.6 تصویر شما تحت شرایط یکسان، بسیار واضحتر از تصویری است که با دیافراگم f/1.4 ثبت میشود زیرا دیافراگم نخست، کوچکتر است و در نتیجه انحراف لنز کمتری دارد.
حال یک سوال مطرح میشود: چگونه چنین چیزی به تعادل با پراش منجر میشود در حالی که در سمت مقابل، وضوح را قربانی میکند؟ در عمل بسیاری از لنزها در دیافراگمهای نزدیک f/4، f/5.6 یا f/8 واضح هستند.
این دیافراگمها به اندازه کافی کوچک هستند تا نور منتقل شده از گوشههای یک لنز را مسدود کنند اما آن قدری کوچک نیستند که پراش ایجاد کنند یا دقیقتر، پراش موجود در آنها به یک مسئله جدی و آزار دهنده تبدیل شود.
البته، شما با این حال هنوز هم میتوانید تصاویری خوبی با دیافراگمهای بزرگ مثل f/1.4 یا f/2 ثبت کنید. عکاسان پرتره گاهی اوقات هزاران دلار هزینه میکنند تا دقیقاً یک لنز برای همین هدف تهیه کنند! میتوان تصاویری را با این دیافراگمها ثبت کرد که ثبت آنها با f/5.6 هرگز ممکن نیست.
افکت نور ستارهای
افکت نورهای ستارهای یا نورهای خورشیدی که با عناوین Starbursts و Sunstars هم شناخته میشوند، عناصری زیبا هستند که میتوانید آنها را در برخی از تصاویر مشاهده کنید. این افکت چطور عمل میکند؟ اول باید بدانید هر تیغه از دیافراگم شما حین نشانه رفتن به یک منبع نور، یک پرتوی نور ایجاد میکند.
برای ساخت افکت نور ستارهای یا همان نور خورشیدی، این حالت تنها هنگامی رخ میدهد که شما در حال عکاسی از یک نقطه نوری مشخص و کوچک مانند خورشید باشید که قسمتی از آن هم توسط اشیای دیگر مسدود شده باشد. این افکت در عکاسی منظره به شدت رایج است. اگر دوست دارید قویترین و زیباترین افکت نوری ستارهای را ثبت کنید، از یک دیافراگم کوچک مثل f/16 استفاده نمایید.
همچنین افکت نور خورشیدی از لنزی به لنز دیگر متفاوت است. همانطور که بالاتر گفتیم، این افکت در مجموع به تیغههای دیافراگم شما بستگی دارد. اگر دیافراگم شما ۶ تیغه دارد، در نهایت ۶ پرتوی نور ایجاد خواهد شد. اگر دیافراگم شما ۸ تیغه دارد، شما هم قادر به ثبت افکت نور ستارهای با ۸ پرتوی نور خواهید بود. حال به یک موضوع جالب توجه کنید: اگر لنز شما دارای ۹ تیغه دیافراگم باشد، میتوانید یک افکت نور خورشیدی با ۱۸ پرتو بسازید!
چگونه؟ در لنزهایی که تعداد تیغه فرد دارند، تعداد پرتوها دو برابر یا مضاعف میشود. این اتفاق در نگاه اول عجیب به نظر میرسد اما دلیل آن به غایت ساده است. در لنزهایی با یک تعداد تیغه دیافراگم زوج (و طراحی کاملاً متقارن)، نیمی از پرتوها روی نیم دیگر منطبق میشوند بنابراین شما نمیتوانید همه آنها را در تصویر نهایی ببینید.
دیافراگم کوچک و عناصر ناخواسته
وقتی شما حین استفاده از یک دیافراگم کوچک از میان اشیایی مثل فنسها، پنجرههای کثیف، گیاهان یا حتی قطرههای آب موجود روی لنز عکاسی میکنید، احتمالاً تصویر نهایی شما را ناامید خواهد کرد. دیافراگمهای کوچک مثل f/11 و f/16 چنان عمق میدان بزرگی به شما میدهند که ممکن است برخی عناصر ناخواسته هم در قسمت فوکوس تصویر جا بگیرند.
در چنین سناریوهایی بهتر است از یک دیافراگم عریض مثل f/5.6 استفاده کنید تا عناصر ناخواسته از قسمت فوکوس خارج شوند و در تصویر نهایی قرار نگیرند. همچنین همیشه به یاد داشته باشید که سنسور دوربین خود را تمیز کنید.
از آنجایی که مجبور هستید به تعداد و دفعات زیادی لنز را تغییر دهید، ممکن است سنسور دوربین کثیف شده و لکههای ناخواسته ای رو تصویر قرار بگیرد. اگرچه میتوان بیشتر این لکهها را با ابزار ویرایش تصویر حذف کرد اما حذف تعداد زیادی از آنها خسته کننده و گاهاً نامناسب است.
پس اگر قصد دارید از میان برخی اشیا به عکاسی مشغول شوید، بتهر است از دیافراگم متوسط یا عریض استفاده کنید تا عناصر ناخواسته از محدوده فوکوس شما خارج شوند.
تغییر بوکه
بوکه چیست؟ بوکه همان کیفیت تاری پسزمینه شماست. اگر تصاویر پرتره یا حیات وحش زیادی ثبت کند، در بسیاری از تصاویرتان میتوانید پسزمینههای تاری را تماشا کنید که از ناحیه فوکوس شما خارج هستند. طبیعتاً شما هم میخواهید که آنها تا جای ممکن خوب و باکیفیت به نظر برسند، اینطور نیست؟ تنظیمات دیافراگم متفاوت، شکل تاری پسزمینه شما را تغییر میدهد اما چرا اینگونه است؟
تاری پسزمینه تصویر شما همیشه به شکل تیغههای دیافراگم شباهت پیدا میکند. بنابراین اگر دیافراگم شما شبیه به یک قلب است، تاری پسزمینه هم به شکل قلب ثبت خواهد شد. بیشتر اوقات، چنین بوکهای حواس را پرت میکند.
چیزی که این موضوع را جالب میکند، این است که در برخی از لنزها، تیغههای دیافراگم با باز و بسته شدن، شکل متفاوتی به خود میگیرند. البته همه لنزها اینگونه نیستند. از طرفی دیافراگمهای بزرگتر، تاری پسزمینه بیشتری را ایجاد میکنند زیرا عمق میدان شما باریکتر است.
مشکلات تغییر فوکوس
در برخی از لنزهای خاص حتی اگر فوکوس را به صورت دستی تنظیم کنید و حلقه فوکوس را جابهجا نکنید، ممکن است با کوچکتر کردن دیافراگم، فوکوس نیز تغییر کند. این نیز یکی دیگر از مشکلات انحراف لنز است.
مشخصاً این حالت ایدهآل و مناسب نیست. چطور باید متوجه مشکل تغییر فوکوس شد؟ بسیار ساده است، مراحل زیر را دنبال کنید:
- دوربین خود را روی یک سهپایه قرار دهید و لنز را روی حالت تنظیم فوکوس دستی ست کنید.
- سوژهای با جزئیات کم پیدا کنید که از پسزمینه مجزا باشد و سپس روی مرکز آن فوکوس کنید. معمولاً یک میز برای انجام این کار مطلوب عمل میکند.
- مطمئن شوید هنگامی که روی یک تصویر ثبت شده زوم میکنید، جزئیات پیکسلی سوژه و همچنین جزئیات پسزمینه خارج از فوکوس، وضوح یکسانی دارند.
- با عریضترین دیافراگم و سپس به صورت متوالی با دیافراگمهای کوچکتر اقدام به ثبت تصویر کنید. مطمئن شوید که در این حین حلقه فوکوس خود را تغییر نمیدهید و حالت فوکوس نیز روی گزینه دستی باشد.
- روی رایانه خودتان تصویر را روی زوم ۱۰۰ درصدی قرار دهید و توجه کنید که آیا میتوانید واضحترین نقطه فوکوس خود را در همه تصاویر متوالی ثبت شده ببینید یا خیر. هر چه قدر تغییر مشاهده کنید، مشکل تغییر فوکوس لنز شما بیشتر است.
اگر لنز شما مشکل تغییر فوکوس زیادی دارد، از روشهای زیر برای کاهش آن استفاده کنید:
- با بیشترین مقدار دیافراگم، به صورت عادی فوکوس کنید.
- با بیشترین و همچنین حالت متوسط دیافراگم، وارد لایو ویو شوید و سپس فوکوس کنید. در این حالت، هر دو فوکوس خودکار و دستی به خوبی عمل میکنند.
- با دیافراگمهای کوچک، عمق میدان شما به اندازه کافی هست تا اکثر مشکلات تغییر فوکوس لنز را مخفی کند. در این شرایط و با این اندازههای دیافراگم، به صورت عادی فوکوس کنید.
به خاطر داشته باشید در صورتی که دوربین شما نور مناسب دریافت نکند، سیستم فوکوس خودکار آن عملکرد خوبی نخواهد داشت. معمولاً این مشکلی ایجاد نمیکند. حتی اگر از دیافراگمهای کوچک استفاده کنید، دوربین شما همیشه مانند زمان استفاده از دیافراگمهای بزرگتر، فوکوس میکند که برخی استثناهایی هم در اینرابطه وجود دارد.
نوردهی فلاش
وقتی از نورهای تیز یا هر منبع نوری دیگری برای روشن کردن صحنه و محیط استفاده میکنید، دیافراگم فرایند متفاوتی را برای کنترل این نوردهی در پیش میگیرد. در حالی که نقش سرعت شاتر در این حالت کنترل کردن نور محیطی است، دیافراگم به صورت اختصاصی روی جذب حداکثر نور ممکن از خروجی فلاش متمرکز میشود.
این مبحث پیچیدگیهای خودش را دارد و قرار نیست در اینجا رابط آن حرف بزنیم. تنها باید بدانید کار کردن با فلاش آنقدری که به نظر میرسد ساده نیست و همیشه باید به استفاده یا عدم استفاده از آن، هدفمند فکر کنید.
جدول تاثیرات دیافراگم روی عکاسی
درک، فهم و به خاطر سپردن تمام تاثیرات دیافراگم روی عکاسی فوری اتفاق نمیافتد و باید با تکرار و تمرین و گذشت زمان، آنها را یاد بگیرید. در واقع تمرین بهترین دوست شماست؛ بیرون بروید، چند عکس بگیرید و دیافراگم و موضوعات حول آن را شخصاً تجربه کنید.
ما در زیر جدولی از تمام تاثیرات دیافراگم روی عکاسی آماده کردهایم که میتوانید از آن استفاده کنید.
جدول دیافراگمهای لنز
سوالات متداول
دیافراگم چیست؟
- دیافراگم دریچهای است که برای ورود نور به داخل لنز و ثبت آن توسط دوربین مورد استفاده قرار میگیرد. تنها کافی است به کارکرد چشم خود و پلک توجه کنید تا مفهوم دیافراگم را متوجه شوید. در عکاسی به مردمک لنز دوربین، دیافراگم میگویند. شما میتوانید با کوچک یا بزرگ کردن ابعاد دیافراگم خود، به آن اجازه دهید نور کمتر یا بیشتری را به سنسور دوربین هدایت کند.
بوکه چیست؟
- بوکه همان کیفیت تاری پسزمینه شماست. اگر تصاویر پرتره یا حیات وحش زیادی ثبت کند، در بسیاری از تصاویرتان میتوانید پسزمینههای تاری را تماشا کنید که از ناحیه فوکوس شما خارج هستند. تاری پسزمینه تصویر شما همیشه به شکل تیغههای دیافراگم شباهت پیدا میکند. بنابراین اگر دیافراگم شما شبیه به یک قلب است، تاری پسزمینه هم به شکل قلب ثبت خواهد شد.
پراش چیست؟
- وقتی شما از یک دیافراگم کوچک مثل f/32 استفاده میکنید، دریچه جلوی دوربین به مقدار کمی باز میشود و به همین دلیل نور به سختی از طریق لنز شما عبور میکند؛ به عبارت دیگر شما نور جاری را تحت فشار قرار میدهید. در این حالت ذرههای نور با همدیگر برخورد و در مجموع باریکه نور خودش را قطع میکند که نتجیتاً منجر به افزایش تاری و کاهش قابل ملاحظه وضوح میشود.
نظرات