دیگر همه میدانند! مایکروسافت چند روز پیش اعلام کرد که با قراردادی به ارزش تقریباً ۷۰ میلیارد دلار، شرکت اکتیویژن بلیزارد را به تصاحب خود در میآورد. اعلام این موضوع همچون بمبی خبری عمل کرد و رسانهها و کاربران را شدیداً درگیر نمود.
اما مایکروسافت با این رویه چندان هم غریبه نیست. این غول آمریکایی سال گذشته میلادی و در همین حوالی خرید بتسدا را تایید کرد که به نوبه خود واکنشهای بسیار زیادی را به دنبال داشت و همین بحثها را در آن زمان هم به راه انداخت.
از آن گذشته، این شرکت پیوسته از زمان گماشتن فیل اسپنسر به عنوان مدیر عامل اجرایی بخش گیمینگ این شرکت یعنی شاخه ایکس باکس، چنین خریدهایی را آغاز کرده است که تاکنون نه تنها هیچ کدام تا این اندازه بزرگ و تاثیرگذار نبودهاند بلکه مایکروسافت حتی فارغ از بخش گیمینگ نیز اولین باری است که چنین خرید شگفتانگیزی را به ثبت میرساند.
مایکروسافت اولین بار در سال ۲۰۱۴ با پرداخت ۲.۵ میلیارد دلار Mojang را تصاحب کرد. این نخستین باری بود که خریدهای حوزه گیمینگ مایکروسافت کاربران را به تعجب وا داشت. طی هشت سال گذشته دابل فایل، نینجا تئوری، آبسیدین و برخی استودیوهای مستعد دیگر، دانه به دانه زیر سایه مایکروسافت قرار گرفتهاند.
- تاریخچه کنسول های ایکس باکس؛ زادگاه آیندگان
- ۲۵ حقیقت جذاب درباره مایکروسافت که احتمالاً نمی دانید
- حقایقی جذاب درباره تاریخ فناوری؛ از نام گذاری گوگل تا تبلیغات اپل
احتمالاً بسیاری از کاربران باور داشتند که بخش ایکس باکس بعد از تصاحب بتسدا (یا دقیقتر زنیمکس مدیا) با قیمت قابل توجه ۷.۵ میلیارد دلار تا مدتها حداقل از لحاظ خریدهای پرحاشیه، به سکوت فرو خواهد رفت اما این تفکر تنها یک پیشبینی نسبتاً منطقی بود نه یک حقیقت تجارتپسند.
تا قبل از خرید زنیمکس مدیا، مایکروسافت هیچ ناشری را به زیرمجموعههای خود الحاق نکرده بود. زنیمکس مدیا به تنهایی صاحب تعداد بسیار زیادی آیپی محبوب و استودیوهای کارکشته است.
با این حال این حقیقت که نه تنها خرید یاد شده آخرین خرید ایکس باکس نبود، بلکه مایکروسافت بزرگترین خرید تاریخ خود را در بخش گیمینگ انجام داد، شاید بسیار ترسناک و بسیار هم تلخ باشد. پس ما وادار هستیم که دوباره از جمله «نه تنها» بهره بگیریم؛ این حقیقت نه تنها برند ایکس باکس را شدیداً تحت تاثیر قرار میدهد بلکه زلزلهای را در این صنعت آغاز کرده است که احتمالاً تا مدتها شاهد پسلرزههای آن خواهیم بود.
آیا خریدهای بزرگ این شرکت باعث مرتفعتر شدن قلههای صنعت بازیهای ویدیویی خواهد شد یا به آن آسیب خواهد رساند؟ رقبای این شرکت فرصتی برای تلافی پیدا خواهند کرد، رقبای جدید وارد بازار خواهند شد یا مایکروسافت فرصتی تاریخی پیدا کرده است که همه چیز را ببلعد؟ در ادامه نگاهی کوتاه به این موضوعات خواهیم داشت.
خوشآمدگویی به دیزنی ۲؟
اجازه دهید به زمان خرید بتسدا باز گردیم. احتمالاً به خوبی میتوانید جو و شرایط حاکم بر آن روزها را به خاطر بیاورید. بسیاری از کاربران حس سردرگمی، خشم و نگرانی خود را در خصوص آینده صنعت بازیهای ویدیویی با دیگران به اشتراک میگذاشتند.
شاید بتوان گفت طیف اصلی و البته اولیه از این سردرگمیها مربوط به رویکرد نه چندان روشن مایکروسافت درباره نحوه عرضه بازیهای آینده بتسدا روی سایر پلتفرمها مخصوصاً پلی استیشن بود. چندان طولی نکشید که کاربران متوجه شدند بسیاری از عناوین آینده ساخت بتسدا حتی با وجود قراردادهای جاری با برند پلی استیشن و رابطه مناسب، قرار نیست که برای پلتفرمهای گیمینگ شرکت سونی عرضه شوند.
اکنون چنین سردرگمیهایی شاید به آن معنایی که در آن دوره زمانی وجود داشت، وجود نداشته باشند اما کاربران به شیوه دیگری در تلاش، تکاپو و همچنین سردرگمی هستند. جو شکل گرفته پیرامون کاربران این بار شرایط بدتری را نمایش میدهد و اگر منطقی به جریان پیش آمده نگاه کنیم، دلایل اصلی آن را درک خواهیم کرد.
خرید بزرگ مایکروسافت نشان داد ما در حال حرکت به سمت دنیایی هستیم که ناشران مستقل کمتری در آن به چشم خواهند خورد. استقلال احتمالاً در دنیای آینده موضوع رایجی تلقی نخواهد شد. مایکروسافت، تنسنت و برخی شرکتهای دیگر به تدریج در حال تصاحب آخرین قسمتهای پیتزا در جعبه هستند. در واقع اینطور به نظر میرسد که دغدغه اصلی آنها صرفاً زمان است و مدت چندان زیادی برای تقسیم استودیوها و ناشرها میان آنها باقی نمانده است.
مایکروسافت در این خرید خود به ما نشان داد که هر روز میتوانیم به شدت شگفتزده شویم. ۷۰ میلیارد دلار مبلغی است که حتی پیش از این دیزنی برای تصاحب مارول پرداخت نکرده بود. این مبلغ ۱۷ برابر بیشتر از ارزش قرارداد دیزنی با مارول، بزرگترین سازنده آثار ابرقهرمانی تاریخ است.
اینسومنیاک گیمز که به عنوان یکی از خلاقترین استودیوهای ۱۰ سال گذشته صنعت بازیهای ویدیویی شناخته میشود، تنها با قیمت ۲۹۹ میلیون دلار توسط سونی تصاحب شد.
اینجا شاید همان لحظهای است که ما میتوانیم به دیزنی ۲ خوشآمد بگوییم. این غول رسانهای طی تنها چند سال توانست تقریباً تمام ناشرین اصلی دنیای رسانه را به زیرمجموعههای خود الحاق کند. نتیجتاً دیزنی پلاس تبدیل به تنها مکان برای دسترسی به تمام محتوای تولید شده توسط این زیرمجموعهها شد.
طی مدت نسبتاً کوتاهی تمام زیرمجموعههای دیزنی وادار شدند از دستورالعملهای این شرکت پیروی کنند و اکنون کاربران از رخ دادن دوباره این اتفاق بیم دارند. ایکس باکس طی مدت کوتاهی میتواند سیاستهای دیزنی را در پیش بگیرد. به عبارتی، الگوی مشابهی در سمت ایکس باکس به چشم میخورد؛ برندی که به باور فیل اسپنسر باید تبدیل به نتفلیکس صنعت بازیهای ویدیویی شود اما ظاهراً هیچ ترسی ندارد که صفات دیزنی را هم تماماً یدک بکشد.
پیامدهای این قرارداد و قراردهای احتمالی بعدی به زودی از راه میرسند و برخلاف علایق امروز و برندهایی که شما به طرفدارای از آنها علاقه دارید، احتمالاً چندان با این رویه موافق نخواهید بود.
باید محدودیتها را برای شعار مایکروسافت به عنوان شرکتی که ادعای آزادی عمل برای بازی کردن هر چیزی در هر جایی را دارد، در نظر بگیریم. مسلماً عبارت «به جز پلی استیشن» میتواند به خوبی این محدودیتها را نمایش دهد و اثبات کند که این خریدها میتوانند حالت عکس همین شعار باشند. بین بتسدا، استودیوهای خود این شرکت و حالا هم اکتیویژن بلیزارد، ایکس باکس اکنون صاحب برخی از بزرگترین آیپیهای انحصاری غربی به استثنای الکترونیک آرتز است.
همه چیزهایی که تاکنون رخ دادهاند رقابت را برای سونی سختتر از هر زمان دیگری خواهند کرد. سونی در مقابل چه کار خواهد کرد؟ اگر سونی نیز بتواند دست به اقدام متقابل بزند و برخی از ناشران بزرگی شرقی مطرح مانند کپکام، سگا، اسکوئر انیکس و … را تصاحب کند، شرایط حتی بدتر هم خواهد شد.
دنیا به دو تکه تقسیم میشود و باید منتظر تقابل همه جانبه غرب و شرق در صنعت بازیهای ویدیویی باشیم. البته این تنها فرض است و بسیار بعید به نظر میرسد که سونی بتواند یا اصلاً علاقه داشته باشد که مهرهها و سیاستهایش را اینگونه بچیند. با این حال میتوانید متوجه شوید که اگر قرار باشد همه دست به خریدهای سرسامآور اینچنینی بزنند، چه فاجعه منجزر کنندهای شکل میگیرد.
اما هدف ما از گفتن اینها چیست؟ خب بدون تعارف باید گفت؛ اصلاً خوشایند نیست که برند ایکس باکس بتواند با سرمایه هنگفتش انحصار شدیدی را که به آن اشاره کردیم ایجاد کند. آیا این کاپیتالیسیم نیست؟ چرا، دقیقاً و مشکل نیز همین است.
رقابت و انحصار، خلاقیت و محدودیت
همه واقف هستند که سونی در نسل هشتم بازیهای ویدیویی برند ایکس باکس مایکروسافت را از لحاظ درآمد و محبوبیت پشت سر گذاشت. این شرکت ژاپنی عملکرد بینظیری را ثبت کرد و با عرضه بازیهای انحصاری خوشساخت خود، موفق شد توجهات را مداوم به سمت خود نگه دارد.
مایکروسافت از اواخر نسل هشتم شروع به واکنش کرد ولی نه به شیوه سونی. برند ایکس باکس تصمیم گرفت در عوض تولید بازیهای خودش، تا جایی که ممکن است به سراغ خرید آیپیهای بزرگ گام بردارد. سپس گیمپس را نظارهگر هستیم که به لطف این سیاست، از زیر این خریدها سر بیرون میآورد و میدرخشد. یک سرویس بسیار عالی که با قیمت خوب و حالا با کتابخانهای رو به گسترش از برخی از محبوبترین بازیهای دنیا لبریز است.
پس الان زمان ثمرهدهی سیاستهای مایکروسافت است. به محض آن که مایکروسافت موقعیت خود را در بازار بازیهای ویدیویی به ثبات بیشتری برساند، از حالت تدافعی خارج خواهد شد. برندی که در نسل هشتم همیشه در مقابل سیاستهای زیرکانه سونی مورد انتقاد قرار میگرفت، سرانجام فرصت پیدا میکند که ضربه بزند. باید امیدوار باشیم که این موضوع باعث افزایش قیمت گیمپس نشود حتی با وجود آن که ظاهراً این پروسه نیز دیر یا زود رخ خواهد داد.
یک سوال دیگر؛ آیا با این شرایط فرصتی پیش میآید که برای آیپیهای بزرگ مایکروسافت مانند Call of Duty رقیبی قدرتمند ظهور کند؟ هر چه قدر که مایکروسافت خریدهای بیشتری انجام دهد و رقبا را حذف کند، این احتمال با واقعیت فاصله بیشتری پیدا میکند. گویا مایکروسافت تهدیدی برای خلاقیت خودش است؛ مانعی در حال گسترش که در کنار تهدید مرگ رقابت در صنعت بازیهای ویدیویی، برند ایکس باکس را هم به سمت تهی شدن از خلاقیتهای مورد نیاز سوق میدهد.
این نظریه برای شما قابل قبول نیست؟ بزرگترین فرانچایزهای این صنعت معمولاً محصول مستقیم رقابت هستند. ماریو در سایه رقابت با سونیک، بازیهای ویدیویی را به یک سرگرمی استثنائی تبدیل کرد. سری Mortal Kombat در حضور Street Fighter، ژانر مبارزهای را به این شکوه و جلال رساند و Call of Duty هم با وجود آن که سالهاست سری Medal of Honor را قبضه کرده است، ولی بدون Medal of Honor شاید امروز نامی از آن نمیشنیدیم.
بنابراین بعد از تمام مواردی که به آنها پرداختیم، شاید این یک نقطه بحرانی برای پیچیدن بازیهای ویدیویی به سمت بیراههای بزرگ باشد. ایکس باکس طی دو دهه گذشته تلاش بسیار خوبی برای پایبندی به ارزشهایش انجام داده است.
این برند اکنون کاربرپسند، حرفهای و خفن به نظر میرسد اما فاصله چندانی میان حقایق و ظاهرسازیهای بازاریابی وجود ندارد. این صرفاً یک شرکت است، نه دوست شما. در اغلب شرایط شرکتها ترجیح میدهند کاری را انجام دهند که تا حد ممکن برای آنها درآمدزایی کند حتی اگر با ارزشهای جمعی در یک راستا قرار نگیرد.
پلی استیشن اکنون به عنوان یک ناشر از لحاظ سبک و سیاق تنها رقیب در خور مایکروسافت است ولی زمان زیادی ندارد که این رقابت را شعلهور باقی نگه دارد. راه حل چیست؟ به زعم ما یا باید استودیوهای خودش را تا جای ممکن گسترش داده و به طرزی صحیح افزایش دهد یا همچون نینتندو به مسیر اختصاصی خودش پا بگذارد و سیاستهایی کاملاً متفاوتی از مایکروسافت در پیش بگیرد.
اما چرا از نینتندو نام نمیبریم؟ در واقع نینتندو، شرکتی نیست که توانایی رقابت با مایکروسافت را داشته باشد. این ناشر قدیمی و البته خلاق صنعت بازیهای ویدیویی تنها قدرت خریدی بالغ بر ۹ میلیارد دلار دارد.
سایر شرکتهای فعال در حوزه تکنولوژی این پول را دارند ولی تاریخ ثابت کرده است که صرفاً پول نمیتواند مسیر موفقیت را ترسیم و هموار کند. آمازون و گوگل از جمله شرکتهایی هستند که تاکنون تلاشهای ناموفقی را تجربه کردهاند و هیچ تضمینی نیست که بتوانند در این بازار حرفی برای گفتن داشته باشند.
اپل نیز جدای از درآمد هنگفتی که از اپ استور کسب میکند، تنها قدمهایی کوچک در این زمینه برداشته است. حتی خود مایکروسافت تاکنون بارها اشتباهات سهمگینی انجام داده است و در سالهای کلیدی نسل هشتم یکی از بازندههای بزرگ در مقابل سونی و نینتندو به شمار میرفت.
حقیقت این است که بازیهای ویدیویی فقط محصولاتی عادی از دنیای تکنولوژی نیستند. برای مثال آنها گوشی، نرمافزار، سرویس یا محصول رایج دیگری نیستند که هر سال نسخه بهترشان به بازار عرضه شود. به خوبی مطلع هستید فرانچایزهایی که به تکرار دچار میشوند و چنین روندی را در پیش میگیرند، پذیرای چه انتقادات و آینده ناگواری هستند.
بازیها اغلب به عنوان شکلی تکامل یافته از تمام سرگرمیهای موجود و حتی فراتر از آن، یعنی هنر در نظر گرفته میشوند. تکنولوژی چیزی است که به بازیها اجازه میدهد چنین کاری کنند. تکنولوژی چیزی است که اجازه میدهد بازیها ساخته شوند ولی قرار نیست همه وجود آنها را فرا بگیرند. به همین خاطر قرار نیست همه شرکتهای بزرگ تکنولوژی رقبای آینده مایکروسافت باشند.
پس بازیهای ویدیویی اکنون در آغاز اولین سالهای دهه ۳۰، با بازاری کمرقیب دست و پنجه نرم میکنند. همچنین به واسطه زمان و پول بیشتری که برای توسعه نیاز دارند، پروسههای خلاقانه و ریسکپذیر کمتری را پشت سر میگذارند. با جمعآوری استودیوها و ناشرین بیشتر و بیشتر زیر یک سقف، این مسائل حل نمیشود، بلکه تشدید میشوند.
شاید شما هم مانند ما امیدوار هستید که این آخرین تصاحب مایکروسافت در بازار بازیهای ویدیویی باشد اما این همان ذهنیتی است که برخی از ما سال گذشته میلادی در تفکراتمان مرور میکردیم و اکنون از سادهلوحی خود شرمگین هستیم.
احتمالاً تا زمانی که تصاحبهای مایکروسافت تبدیل به مونوپولی نشود، این شرکت مسیر خودش را در تصاحب ناشران و استودیوهای دیگر ادامه خواهد داد. پیشبینیها و عواقب این سیاستها شاید در یکی دو سال آینده نمایان نشوند اما سرنوشت ما با این حساب، نهایتاً همینگونه خواهد بود.
مایکروسافت بازیها را روز به روز بیشتر به چشم محتوا مینگرد. به نظر نمیرسد که این شرکت در دراز مدت علاقه چندانی به ساخت یا حتی فروش کنسولهایش داشته باشد. مایکروسافت تعیبر متفاوتی از شعار خود درباره تجربه آنها در هر جا و روی هر چیزی دارد؛ این تعبیر ما را به آینده صنعت بازیهای ویدیویی بدبین میکند.
منبع: Digital Trends و Guardian
نظرات
درود آقای ملکی – به نظرم فارغ از همهٔ مطالبی که توی متن بیان کردید و به نظرم همه شون درست بود (به خصوص اون تشابه کارش به دیزنی) ، این سیاست در واقع یه مواجهه ناگزیر با سونی هست و نه مستقیم – یعنی مایکرو هدفش خلاص شدن از جو بدی هست که به خصوص از نسل گذشته پشت سرش بود در زمینهٔ محتوای انحصاری ولی به تبعش از یه جهت دیگه بدنام شد این بار – یعنی میخواد اون ضعف برندی که در بازار جهانی داره رو با انحصار گرایی جبران کنه و به تبعش با رقیب سنتیش هم درگیر میشه – البته به نظرم این یه جنبهٔ تاریخی هم داره و این خیلی مهمه – تاریخ صنعت در حال تکرار شدنه ، در ۱۹۹۵ میدیدیم که به واسطهٔ نگرشی که به پلی استیشن وجود داشت ، کنسول های نینتندو ۶۴ ، سگا و آتاری دچار فقر محتوا شدن آنچنان که سگا ورشکست شد و به ناشر شدن رضایت داد – اون دو تای دیگه هم تا مرز نابودی پیش رفتن و سونی غیر مستقیم تبدیل به تنها پلتفرم برای تجربهٔ بسیاری از عناوینی شد که به ظاهر مولتی پلتفرم بودن – حالا همین اتفاق به یه نوع دیگه از یه جهت دیگه داره تکرار میشه ، با این تفاوت که الان تنها شرکتی که ضرر میکنه سرگرمی های تعاملی سونی هست ؛ چون به قول دنیل احمد نینتندو در راهی پیش میره که در اون رقیبی براش وجود نداره
وقت بخیر
ممنون ک مطالعه کردید
بله نظریه شما هم قابل ملاحظه است. سناریوهای زیادی میتونن رخ بدن که این یکی از محتملترین اونهاست
درود بر شما
الان یعنی سونی ورشکسته میشه و مایکرو برنده میشه؟؟
ن ربطی داره دوست من
بسیار سپاس بابت تحلیل
ساده بگم سری کال آف به آخر راه خود رسیده و محتوای جدیدی ارائه نمیده چون مسئولان اون متاسفانه به دنبال منافع مادی هستند و عرضه هر ساله آن ضربات زیادی به این آیپی زد و سازندگان اصلی کال آف که روح بازی را خلق کردند مجبور شدن شرکت را ترک کنند چون مخالف عرضه هر ساله بودند ، بنظر من سونی رو خطر زیادی تهدید نمیکنه با وجود آیپیهای زیاد، خوب و انحصاری سونی و ترسیم راهی که سونی در پیش گرفته که از شرکتهای کوچک و خلاق حمایت کامل میکند و دست آنها را در ساخت بازی کامل باز میگذارد که این خودش منجر به تولید بازیهای با کیفیت میشه که در این چند ساله شاهدش بودیم مایکروسافت اکتیویژن رو نابودمیکنه چون خلاق نیست برنامه نداره انگیزه نداره فقط و فقط پول داره و همانند ویندوز فون اکتیویژن هم نابود میشه ، باید بپزیریم متخصص در صنعت گیم سونی است و بلده چیکار کنه
به همین سادگی ها که فکر میکنید نیست.