کریسمس در روز ۲۵ دسامبر (۴ دی) هم به دلایل مذهبی و هم به عنوان رویدادی فرهنگی در سراسر جهان جشن گرفته میشود. بنابراین کریسمس به قشر خاصی تعلق ندارد. مهم نیست که دولت یک کشور سکولار یا دینی باشد، در نهایت بشریت آزاد است که کریسمس را جشن بگیرد.
با این حال کریسمس به صورت رسمی به سالگرد تولد عیسی ناصری (مسیح) اشاره دارد. مسیح به عنوان پیامبر مسیحیان شناخته میشود که با آموزشهایش، میلیاردها نفر را در سراسر جهان مجذوب خود کرده است و اکنون بعد از ۲۰۰۰ سال هنوز هم زادروزش را جشن میگیرند.
هدیه دادن و گرفتن، تزئین درخت کریسمس، حضور در کلیسا، میل کردن شام همراه خانواده و دوستان و البته توجه به بابانوئل (Santa Claus) و افسانههای مربوط به او همه از جمله رسومی هستند که مردم در جشن کریسمس انجام میدهند و به آنها پایبند هستند.
این رویداد به صورت رسمی در کشور ما جشن گرفته نمیشود ولی هیچکس جلودار شما نیست! تاثیرات این جشن بر جای جای جهان دیده میشود و به همین سبب دقیقاً امروز در روز کریسمس، به تاریخچه و حقایق آن نگاهی خواهیم داشت.
روز ۲۵ دسامبر از سال ۱۸۷۰ رسماً به عنوان یکی از تعطیلات عمومی در ایالات متحده آمریکا در نظر گرفته میشود که با توجه به دامنه فدرال آن، در کل کشور نیز آن را به رسمیت میشناسند.
کریسمس چگونه آغاز شد؟ اروپا، آسیا و ایران
مردم در سراسر جهان از زمانهای دور فرا رسیدن میانهی زمستان را به واسطه تولد دوباره نور جشن میگرفتند. ساکنان اروپا مخصوصاً از مدتها پیش علاقه زیادی به این جشن نشان داده و آن را به عنوان یکی از رسمهای قابل ملاحظه خود، به سراسر دنیا بازتاب میدادند.
به این ترتیب جمع عظیمی از مردم انقلاب زمستانی را مایه شادی و سرور در نظر میگرفتند و باور داشتند که همیشه نور پس از مدتها سوز و تاریکی و سرما قیام خواهد کرد و روزهای آفتابی باری دیگر از راه خواهند رسید.
برای مثال مردم کشورهای اسکاندیناوی از روز ۲۱ دسامبر شروع به جشن گرفتن این رویداد یعنی انقلاب زمستانی میکردند و معمولاً تا ماه ژانویه به سرور و شادی میپرداختند. پدران و پسران به همین مناسبت کندههای بزرگ چوب را به خانه میآورند و بر آنها آتش میافروختند. به گفته تاریخدانان، این جشن و شادی معمولاً تا زمانی که آتش چوب میسوخت، ادامه پیدا میکرد و حتی گاهی اوقات این دوره ۱۲ روز طول میکشید.
مردمان اسکاندیناوی همانند سایر ملتها باورهای خاص خودشان را در خصوص این جشن داشتند. برای نمونه آنها عقیده داشتند که هر یک از جرقههای آتشی که به پا کردهاند، نشانه از تولد یک خوک یا گوساله در سال آینده خواهد بود. شاید به همین خاطر بوده است که آنها زایش آتش را با زایش نور و زندگی یکی میدانستند و اینگونه به برپایی جشن میپرداختند.
جدای از جامعه اسکاندیناوی، سایر قسمتهای اروپا هم تا پایان ماه دسامبر جشنهای زیادی را برپا میکردند. به دلیل آن که زمستان معمولاً در این قسمت از سال قوتی دوباره میگرفت، اغلب ملتهای اروپا گاوهای خود را قربانی میکردند تا مجبور نباشند در چنین شرایطی به دنبال تهیه آذوقه آنها بروند.
از طرفی قربانی کردن گاوها اجازه میداد که آنها در این زمان از سال برای اولین بار به گوشت تازه دسترسی داشته باشند و زمینه برپایی جشن را فراهم کنند. به همین شکل بسیاری از نوشیدنیها در این قسمت از سال مراحل تخمیر خود را پشت سر میگذاشتند و آماده مصرف میشدند و همانطور که احتمالاً حدس میزنید، در جشنها مورد استفاده قرار میگرفتند.
آلمان یکی از نمونههای معروف برپایی چنین جشنهایی است. آلمانیها در ماه دسامبر اودین، خدای باستانی افسانههای نورس را بیش از سایر ماهها میپرستیدند، مورد احترام قرار میدادند و مراسم ویژهای برای گرامیداشت او به پا میکردند.
این مردمان باور داشتند که اودین در این بخش از سال همراه سرما شروع به پرواز برفراز آسمان و بررسی حال رعیت میکند تا براساس اعمال و جشنی که آنها به پا کردهاند، برای عاقبت آنها در سال بعد تصمیم بگیرد. به همین خاطر قریب به اتفاق مردم ترجیح میدادند که در این دوره از خانههای خود خارج نشوند و کنار خانوادهشان باقی بمانند.
همانطور که آشکار است، با خواندن سرگذشت و تاریخچه کریسمس و جشن انقلاب زمستانی میتوان شباهتهای زیادی را بین این جشن و جشن چله (یلدا) مشاهده کرد. در حقیقت همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم، این رویداد مدتها پیش از تولد مسیح در میان بشر جای داشته و به گونههای مختلف با تفاوتهای بزرگ و کوچک برگزار میشده است. مشخصاً قرار نیست در این مقاله چندان به یلدا بپردازیم.
کریسمس و جشن ساتورن؛ تاریخ در لابهلای مردم روم
ساتورن یا ساترونالیا نام جشنی است که در روم باستان به افتخار خدای زحل (خدای کشاورزی) برگزار میشد. معمولاً در روم خبری از سرما و زمستانهای وحشتناک اروپای شمال دور نبود و به همین ترتیب مردم با آغاز انقلاب زمستانی شروع به خوشگذرانی و کشت زمستانی میکردند.
معمولاً این دوره لذتبخش یک ماه به طول میانجامید و همچون سایر نقاط جهان، مردم روم نیز از غذاها و نوشیدنیهای بسیاری استفاده میکردند. روم باستان که در تاریخ به نظم و اصول کارآمد جامعه شهره است، در این دوره به منطقهای شدیداً بیاساس تبدیل میشد که در هر سوی آن میشد نشانی از عیش و نوش را نظاره کرد.
در این دوره یک ماهه حتی به بردگان آزادی موقت اعطا میشد و آنها حقوق شهروندی یکسانی با شهروندان روم دریافت میکردند. در برخی کتب تاریخی اشاره شده است که حتی نقش ارباب و برده در این رویداد تاریخی تغییر میکرد. با تعطیلی مدارس، مغازهها و تمام کسب و کارها، تجارت عملاً متوقف میشد و زمان جشن و پایکوبی فرا میرسید.
در حال حاضر باستانشناسان عقیده دارند که کارناوالهای امروزی ریشه در جشن ساتورن دارند و ابتدا از آن سرچشمه گرفتهاند. با پایان رسیدن ساترونالیا، رومیان معمولاً جونالیا، کانسوالیای دوم و سپس اوپالیا را هم به عنوان بزرگداشتهایی مستقل، جشن میگرفتند.
روز ۲۵ دسامبر (کریسمس کنونی) هم به عنوان زادروز میترا، الهه خورشید جشن گرفته میشد. در آن زمان اعتقاد بر این بود که میترا از سنگ متولد شده و نمادی از تولد در شرایط دشوار است.
از آنجایی که این جشنها به مناسبت کشت زمستانی بود و رابطه مستقیم با خورشید، آفتاب و برکت داشت، میتوان به سادگی سرمنشا و دلیل برپایی هر جشن را حدس زد. برای برخی از اقشار جامعه روم باستان، این جشن و زادروز میترا، مقدسترین روز و واقعه سال به شمار میرفت.
آیا کریسمس واقعاً روز تولد مسیح است؟
در سالهای اول مسیحیت، عید پاک (Easer) جشن اصلی این دین و پیروانش بود. پس از گذشت زمان نسبتاً طولانی، مقامات کلیسا تصمیم گرفتند سالگرد تولد مسیح را نیز به عنوان تعطیلی رسمی در نظر بگیرند ولی با این حال این رویداد تا قرن چهارم جشن گرفته نمیشد.
در حقیقت انجیل هرگز به تاریخ تولد مسیح اشاره نکرده است و این یکی از دلایلی است که برخی برای رد کردن مشروعیت این جشن پیش میکشند. در واقع دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد تولد مسیح در ۲۵ دسامبر رخ نداده است.
برخی از مدارک نشان میدهند که عیسی ناصری در بهار متولد شده است. اگر داستان تولد و زندگی مسیح را تا حدودی بدانید (با توجه به گفتههای انجیل) در قسمتی اشاره به چوپان و گوسفندان او شده است که وجودشان در میانهی زمستان چندان منطقی نیست.
به هر نحو پاپ ژولیوس اول در قرن چهارم میلادی، رسماً تاریخ ۲۵ دسامبر را به عنوان تاریخ تولد مسیح انتخاب و اعلام کرد. گمان میشود کلیسا برای جذب و احیای سنتهای جشن ساتورن که عملاً جشنی غیردینی برای همه طبقههای جامعه بود، این روز را برگزیده است.
این جشن تحت نام «جشن میلاد مسیح» (Feast of Nativity) ابتدا در سال ۴۳۲ میلادی به مصر گسترش یافت و نزدیک به دویست سال بعد در قرن ششم، در انگلستان هم پذیرفته شد و گسترش پیدا کرد.
به این ترتیب همزمان شدن جشن میلاد مسیح با جشنهای سنتی ساتورن به کلیسا اجازه داد که یک همهگیری و اقبال شدید و باورنکردنی را شاهد باشد اما همین موضوع دست مقامات کلیسا را از نحوه برگزاری جشن کریسمس کوتاه کرد. به مرور زمان مسیحیت در دوره تاریخی قرون وسطی توانست دست بالاتر را بگیرد و بر سایر ادیان کهن چیره شود.
گسترش این جشن و اقبال آن مردم بیشتری را روانه کلیساها کرد و در فاصله کوتاهی، جشنهایی همانند کارناوال Mardi Gras امروزی شکل گرفتند که در این مقاله به آنها نخواهیم پرداخت. طی این جشنها و کارناوالها، فقرا به خانه ثروتمندان مراجعه و درخواست غذا و نوشیدنی میکردند.
فقرا معمولاً کسانی را با که به آنها کمک نمیکردند، میترساندند. رفته رفته کریسمس به یک رویداد خیریه واقعی تبدیل شد که ثروتمندان در آن موظف میشدند که به فقرا کمک کنند. طبقههایی که زندگی اجمالی داشتند، فرصت مییافتند گناهان خود را به این شیوه پاک کنند و بدهی خود را با توجه نشان دادن به قشر ضعیفتر، بپردازند.
لغو کریسمس؛ وداع با یک جشن قدیمی
الیور کرامول (Oliver Cromwell) رهبر نظامی و بهگونهای اولین و آخرین رئیس جمهور تاریخ انگلیس بود. زمانی که او و اطرافیانش در سال ۱۶۴۵ با پیروزی بر چارلز یکم پادشگاه انگلستان به حکومت رسیدند، قول دادند بسیاری از انحطاطها و مشکلات فرهنگی جامعه را کنار بزنند. یکی از این اقدامات از دید آنها، لغو برگزاری جشن کریسمس بود.
با این حال حکومت کرامول اگرچه رسماً یک جمهوری نامیده شده بود ولی در باطن شباهت زیادی به دیکتاتوری داشت. به طوری که سه اسقف و سی نماینده پارلمان که در تشکیل جمهوری او نقش داشتند، همه توسط او انتخاب و انتصاب شده بودند. او طی دوره حکومت خود مجلس اعیان را تعطیل و بسیاری از مخالفانش را اعدام کرد.
پس از مرگ کرامول، هرگز جمهوری دیگری در انگلستان شکل نگرفت و او به عنوان تنها رئیس جمهور تاریخ این کشور، یاد میشود. بعد از مرگ او، سلطنت دوباره به انگلستان پا گذاشت و چارلز دوم به حکومت گماشته شد. با بازگشت حکومت به انگلستان، تعطیلات کریسمس نیز باری دیگر در انگلستان به محبوبیت رسید و همانند شیوه کشورداری جمهوری، لغو کریسمس نیز با کرانول به تاریخ پیوست.
- ۱۹ اختراع و نوآوری انقلابی برتر در تاریخ – قسمت اول
- ۱۹ اختراع و نوآوری انقلابی برتر در تاریخ – قسمت دوم
با این حال کریسمس در آمریکا دوره تاریکتری را گذرانده است. فرقه Pilgrims که در سال ۱۶۲۰ به آمریکا پا گذاشتند، اعتقادات ارتدوکس سفت و سختی داشتند و به همین دلیل، هرگز به کریسمس روی خوش نشان ندادند و حتی آن را به عنوان تعطیلات در نظر نگرفتند. به دنبال این ذهنیت، کریسمس بین سالهای ۱۶۵۹ الی ۱۶۸۱ در بوستون غیرقانونی بود و هرکس که آن را جشن میگرفت، محکوم به پرداخت ۵ شیلینگ میشد.
با این وجود شهرک جیمز تاون از معدود مناطق آمریکا بود که در آن سالها کریسمس را به سادگی جشن گرفت. در آن زمان باور بر این بود که با جشن گرفتن کریسمس، نفرینی ناخوشایند بر اهالی آن منطقه سایه خواهد انداخت. این تصورات تا حدی قوی بود که پس از جشن گرفتن کریسمس در این منطقه، کاپیتان جان اسمیت گزارش کرد که هیچ حادثهای حین جشن کریسمس جیمز تاون صورت نگرفته است.
بعد از پیروزی انقلاب آمریکا، رسوم و فرهنگ انگلیسی تا مدتها فراموش شده بود و کریسمس نیز به همین شکل به حاشیه رانده شد. شاید باورکردنی نباشد ولی کریسمس حتی تا سال ۱۸۷۰ در آمریکا به رسمیت شناخته نمیشد و در فهرست تعطیلات فدرال جای نداشت.
احیای کریسمس؛ آمریکا وارد میشود
همانطور که در خط پیش اشاره کردیم، تقریباً تا قرن ۱۹ در آمریکا توجه چندانی به کریسمس معطوف نبود ولی بعد از این دوره آمریکاییها نه تنها کریسمس را مرکز توجه قرار دادند بلکه موجع به احیای آن به شکلی نوین شدند. آنها کریسمس را از جشنی پر سر و صدا و بینظم، به جشنی خانوادگی تبدیل کردند. ولی چه چیزی سبب شد که تصور جامعه آمریکا به یکباره به این شکل تغییر کند؟
چندین عامل در این دگرگونی تاثیرگذار بودند. در سالهای نخست قرن ۱۹ فاصله طبقاتی عظیمی بین اقشار جامعه آمریکا شکل گرفته بود. نرخ کار پایین ولی نرخ نارضایتی سر به فلک کشیده بود. گروههای بسیاری در اعتراض به وضع موجود از فصل کریسمس برای نمایش خشم خود استفاده میکردند.
این اعتراضها به قدری رایج بود که شورای شهر نیویورک در سال ۱۸۲۸ میلادی اولین نیروی پلیس این شهر را برای جلوگیری از آشوب در این فصل پایهگذاری کرد. نارضایتی از برگزاری جشن کریسمس توسط طبقات پایین جامعه که معمولاً به اعتراض ختم میشد، طبقه اشراف را برآن داشت که جشن کریسمس را به شکل رضایتبخشتری برگزار کند.
واشینگتن اروینگ در سال ۱۸۱۹ مجموعه داستان «کتاب پیشنگار جفری کرایون» را نوشت که کمک زیادی به گسترش فرهنگ کریسمس کرد و به عنوان یکی دیگر از پایههای رواج این جشن شناخته میشود. این داستانها عمدتاً به جشن کریسمس در یک عمارت انگلیسی میپرداختند. در یکی از این داستانها، صاحبخانه، فاصله طبقاتی را نادیده میگیرد و کشاورزان را برای برگزاری جشن کریسمس به خانهاش دعوت میکند.
علیرغم فاصله طبقانی قابل توجه آمریکا در آن دوره، این کتاب کمک کرد که قشر فقیر و قشر غنی بهتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در کتاب اروینگ، کریسمس جشنی صلحطلب بود که صمیمیت را ارج مینهاد و فرصتی برای آمیزش گروههای طبقاتی مختلف ایجاد میکرد. اروینگ در داستانهای این کتاب حتی به جشنهای باستانی هم نگاه میاندازد و به این شکل نیمنگاهی هم بر تاریخ دارد.
به گفته تاریخنگاران، جشن توصیف شده در کتاب اروینگ مبتنی بر هیچ یک از جشنهای پیش از نگارش کتاب نیست. در حقیقت اروینگ با انگیزهای مثالزدنی، سعی کرده است سنتهای مناسبی را با توجه به سنخیتشان با آن دوره از سال و زمانه، اختراع کند و بنیان گذارد که خوشبختانه در این امر موفق هم بوده است.
سرود کریسمس؛ داستانی برای همه نسلها
در همین دوره چارلز دیکنز کتاب داستانی ارزشمند و تاثیرگذار سرود کریسمس را تالیف کرد. پیام اصلی این کتاب، توجه به خیریه، کمک به دیگران و نیکی به بشریت بود. این کتاب برخلاف کتابی که پیشتر دربارهاش سخن گفتیم، علاوه بر آمریکا، جامعه انگلیس را هم تحت تاثیر خود قرار داد.
سرانجام در این دوره تاریخی تمام تاثیرات روزگار از جمله کریسمس کمک کردند تا مردم بیش از پیش به دیگران اهمیت دهند و همچنین برای خانواده و در صدر آنها، برای کودکان زمان و انرژی مضاعفی صرف کنند.
نتیجتاً شکی در آن نیست کریسمس زمینهساز اهمیت بیشتر به خانواده شد. والدین تصمیم گرفتند در این روز هدایایی ویژه برای فرزندانشان در نظر بگیرند و افزون بر آن، سعی کنند که آنها را غافلگیر کنند.
پس از آن که جامعه آمریکا کریسمس را به عنوان چنین جشنی پذیرفت، فرصتی پیش آمد تا مردمش در نحوه برگزاری آن تجدید نظر کنند. اینجا بود که مردم به یکدیگر، به کلیسا و تاریخ خیره شدند تا روشهای احتمالی بهتر را برای برگزاری جشن ارزشمند خود پیدا کنند.
طی ۱۰۰ سال بعدی آمریکاییها تقریباً با الهامپذیری از هر چه که میشد، سنت خاص خودشان شامل تزئین درخت کریسمس، ارسال کارت پستال و هدیه دادن را برای جشن گرفتن این رویداد پایه گذاشتند.
با وجود آن که بسیاری از خانوادهها کریسمس را صرفاً همانطور که بود پذیرفتند ولی آمریکاییها این جشن تاریخی را از نو ساختند تا نیازهای فرهنگی یک ملت در حال رشد و ترقی را پاسخ بدهند. پاسخی که امروزه به عنوان یکی از قویترین مولفههای فرهنگی این کشور در سایر جوامع پذیرفته شده است. آنها کارشان را خوب انجام دادهاند، اینطور نیست؟
چه کسی بابانوئل را اختراع کرد؟
ریشه افسانه بابانوئل یا همان سانتا کلاوس (Santa Claus) به راهبی به نام سن نیکولاس باز میگردد که حوالی سال ۲۸۰ میلادی در ترکیه متولد شد. او تمام ثروتی که از خانواده ثروتمندش به ارث برده بود را به مردم اعطا کرد. سن نیکولاس پیوسته در دور تا دور کشورش در سفر بود و سعی میکرد که به نیازمندان و مظلومان کمک کند. به این خاطر به او لقب محافظ کودکان و ملوانان داده بودند و احترام ویژهای برای او قائل میشدند.
سن نیکولاس برای اولین بار در قرن ۱۸ میلادی وارد فرهنگ آمریکایی شد. در قرن ۱۸ خانوادههای هلندی دور هم جمع میشدند تا سالگرد درگذشت سانتا کلاوس یا در زبان آنها «Sint Nokolaas» را گرامی بدارند. کوتاه شده این عبارت Sinter Klaas یا همان Santa Claus است که امروزه در فرهنگ کشورهای انگلیسی زبان نیز میتوان مشاهدهاش کرد.
قسمت دیگری از افسانههای مربوط به بابانوئل به شعری با نام «گزارشی از ملاقات با بابانوئل» باز میگردد که کلمنت کلارک مور (Clement Clarke Moore) آن را در سال ۱۸۲۲ نوشت. خط اول این شعر یعنی عبارت «دقیقاً شب قبل از کریسمس بود …» به شدت مشهور است.
در این شعر بابانوئل به عنوان شخصی شادمان و بخشنده ترسیم شده است که شبانه، سوار روی سورتمه خود که به گوزنهای شمالی متصل است، از خانهای به خانهای دیگر برای تحویل اسباب بازیهای درخواستی بچهها سفر میکند.
نسخه ماندگار و شناخته شده بابانوئل با لباسی قرمز که کیسهای از اسباب بازیها را بر دوش دارد، در سال ۱۸۸۱ توسط توماس نست (Thomas Nast) با الهام از شعر کلمنت کلارک مور ترسیم شد.
با وجود آن که اکنون در سراسر جهان او را فردی سفید پوست میشناسند (که منشا آن ترکیبی از شعر و نقاشی مذکور و سایر استفادههای تجاری بعدی است) ولی دانشمندان با اسکن بقایای جسد سن نیکلاس که در حقیقت در منطقه Demre ترکیه نگهداری میشود، اثبات کردهاند که او فردی رنگینپوست بوده است. نکته اخلاقی؟ نژادپرست نباشیم!
حقایق کریسمس
- سالانه ۳۰ الی ۳۵ میلیون درخت کریسمس واقعی صرفاً در ایالات متحده به فروش میروند. نزدیک به ۲۱ هزار نفر به صورت حرفهای در این کشور به پرورش درختهای کریسمس مشغول هستند. معمولاً ۱۵ سال طول میکشد که یک درخت کریسمس به اندازه کافی رشد کند و برای فروش حاضر شود.
- همانطور که بالاتر هم اشاره کردیم، در قرون وسطی جشنهای کریسمس آشوب زیادی به پا میکردند و هیچ نشانهای از نظم در آنها دیده نمیشد. مهمانیهای Mardi Gras کنونی شباهت زیادی به جشنهای کریسمس قرون وسطی دارند. در واقع این مهمانیها از همان جشنها الهام گرفتهاند.
- اگرچه ایالات متحده امروزه یکی از اصلیترین مناطقی است که کریسمس در آنجا جشن گرفته میشود ولی بین سالهای ۱۶۵۹ الی ۱۶۸۱ برگزاری این جشنها در منطقه بوستون آن ممنوع بودند. تقریباً تا پیش از قرن ۱۹ دولت آمریکا تعطیلات کریسمس را به رسمیت نمیشناخت. کریسمس در تاریخ ۲۶ ژوئن ۱۸۷۰ به عنوان تعطیلات فدرال در این کشور پذیرفته شد.
- شاید با گل کریسمس (سرخ برگه، پونستیا) آشنا باشید. این گیاه بعد از آن که یک وزیر آمریکایی به نام جوئل پونست، چنین گیاه قرمز و سبزی را از مکزیک وارد ایالات متحده کرد، به افتخار او به این صورت نامگذاری شد.
- سپاه رستگاری (The Salvation Army) از سال ۱۸۹۰ از افرادی که لباس بابانوئل را پوشیدهاند، برای جمعآوری کمکهای مردمی استفاده میکند. این فرقه یک مذهب مسیحی و سازمان خیریه بینالمللی با ساختار نظامی است. ویلیام بوث این سازمان را در سال ۱۸۶۵ در کشور انگلستان بنیان گذاشت.
نظرات