اپل سال گذشته میلادی مقام خود به عنوان ارزشمندترین شرکت دنیا را باری دیگر حفظ کرد و این بار شاهد ثبت رکوردی بودیم که حتی خود این تولید کننده آمریکایی نیز تاکنون به آن دست نیافته بود.
زمانی که استیو جابز در سال ۱۹۹۷ پس از یک وقفه دوباره کنترل این شرکت را به عهده گرفت، اپل به سختی دنبال یافتن راهی بود تا بتواند حتی اندکی در برابر مایکروسافت و دیگر بازیکنان بازار دوام بیاورد. شرایط اپل به قدری وخیم بود که مایکل دل یک بار اشاره کرد اگر در آن زمان در موقعیت استیو جابز قرار میگرفت، شرکت را تعطیل و پول سهامداران را باز میگرداند.
مطالب مرتبط:
در ادامه تاریخچه اپل از شروع فعالیت آن تا روزهای سخت و همچنین بازگشت جابز و رویدادهای پس از آن را به صورت خلاصه بازگو خواهیم کرد. اگر میخواهید بدانید که ارزشمندترین شرکت دنیا چگونه به جایگاه کنونی خود رسیده است، با ما همراه باشید.
سرآغاز؛ بگو سیب!
همانطور که اکثر افراد میدانند، اپل در تاریخ ۱ آوریل ۱۹۷۶ توسط استیو جابز و دوست صمیمی آن استیو وازنیاک در لوس آلتوس کالیفرنیا بنیان گذاشته شد. البته یک همبنیانگذار دیگر هم در قضیه نقش داشت: رونالد وین. جابز، وین را همراه خود کرد تا از توصیههای تجاری او بهره ببرد. وین اولین لوگو اپل را با دست خود اتود زد.
وین حتی پیش از آن که به عنوان یک بنیانگذار شروع به فعالیت کند، به همکاری با اپل پایان داد. او سهم خود را در ازای یک چک ۸۰۰ دلاری واگذار کرد. اولین محصول شرکت، اپل ۱ متشکل از یک مادربورد و پردازنده و مقداری رم بود که تنها در اوقات فراغت توسط وازنیاک ساخته شده بود. مشتریان باید کیس، صفحه کلید و مانیتور خود را برای استفاده از دستگاه مهیا میکردند. این رایانه به قیمت ۶۶۶.۶۶ دلار به فروش میرسید.
جابز از سوی دیگر، توسعه کسبوکار را به عهده داشت. او سعی داشت سرمایهگذاران را متقاعد کند که صنعت رایانهها به زودی تبدیل به رویداد بزرگ بعدی تاریخ بشر خواهد شد. جابز نهایتاً موفق شد مایک مارکولا را با ۲۵۰۰۰۰ دلار سرمایه، به عنوان شریک و البته صاحب یک سوم از سهام شرکت، وارد اپل کند.
اپل به واسطه راهنماییهای مارکولا نهایتاً در سال ۱۹۷۷ به عنوان یک شرکت رسمی شروع به فعالیت کرد. به توصیه مارکولا، مایکل اسکات به عنوان مدیر عامل اجرایی برای پیشبرد امور، وارد اپل شد. در آن زمان تفکر غالب این بود که استیو جابز بیتجربهتر و جوانتر از آن است که بتواند یک شرکت را اداره کند.
در همین سال، رایانه اپل ۲ معرفی شد که نقش بزرگی در صنعت رایانههای شخصی بازی کرد. برگ برنده این رایانه VisiCalc، نرمافزاری برای امور اداری بود که رایانههای شخصی اپل را از سردمداران اصلی آن زمانی یعنی کمودور و تندی جلوتر انداخت. به لطف این نرمافزار، اپل میتوانست رایانه جدید خود را به تجار و مشتریانی که دستی در اقتصاد داشتند، بفروشد. در ۱۹۷۸ اپل یک دفتر واقعی تاسیس و شروع به استخدام کارمند کرد؛ کارمندانی که روی خط تولید اپل ۲ کار میکردند.
پارک فناوری Xrox مجتمعی با شهرت جهانی است که به دلیل دستاوردهای خود از جمله پرینتر لیزری، موس و شبکه اترنت شهرت دارد. در سال ۱۹۷۹ اپل یک گزینه قابل توجه را در اختیار مهندسان خود قرار داد؛ آنها میتوانستند در ازای خرید ۱۰۰۰۰۰ سهم اپل به ازای ۱۰ دلار برای هر واحد، تا سه روز از Xerox دیدن کنند.
دهه ۸۰؛ ایدههای جدید
در سال ۱۹۸۰ اپل ۳، محصولی با تمرکز روی امور تجاری عرضه شد. بیش از هر چیز، اپل این رایانه را برای رقابت با کامپیوترهای قابل توجه IBM و مایکروسافت طراحی کرده بود.
با این حال به نظر جابز کامپیوتر مذکور یک درجای کاملاً واضح بود؛ چرا که Xerox ذهنیت جدیدی برای جابز ایجاد کرده بود. ذهنیتی مبنی بر این که آینده این حوزه در گرو رایانههای شخصی خواهد بود که از رابط کاربری گرافیکی (GUI) یعنی دقیقاً همان چیزی که امروز میبینیم، استفاده میکنند.
جابز سریعاً تلاش کرد که این ذهنیت را وارد نسل بعدی رایانههای اپل به نام «لیزا» کند اما مخالفتهای بسیاری متوجه او شد. لیزا سرانجام در سال ۱۹۸۳ با تبلیغات گسترده عرضه شد اما در دستیابی به یک فروش قابل قبول، ناکام ماند. این رایانه شخصی قیمت بسیار بالایی داشت و همچنین از پشتیبانی نرمافزاری مناسبی بهره نمیبرد.
جابز که رهبری پروژه پیشین را از دست داده بود، روی رایانه مکینتاش شروع به کار کرد. این رایانه به عنوان کاربرپسندانهترین محصول تا آن تاریخ شناخته میشود. این رایانه با وجود نمایشگر سیاه و سفید خود، در میان طراحان گرافیک حرفهای محبوبیت بسیاری یافت. البته نباید فراموش کرد که اپل مکینتاش نیز همانند محصول پیشین یک رایانه گران قیمت بود.
حوالی عرضه اولین محصول مکینتاش در سال ۱۹۸۳، اپل یک مدیر عامل جدید پیدا کرد: جان اسکالی. اسکالی پیش از پیوستن به اپل، به عنوان جوانترین مدیر عامل اجرایی تاریخ پپسی فعالیت میکرد؛ با این حال استیو جابز با یک جمله که اکنون در تاریخ جاودانه شده است، او را متقاعد کرد که به اپل پا بگذارد:
تو میخواهی تا آخر عمرت نوشابه بفروشی یا این که در عوض با من همراه شوی تا جهان را تغییر دهی؟
در سال ۱۹۸۴ اپل یک تبلیغ تلویزیونی ماندگار را تهیه و پخش کرد که در افزایش شهرت آن تاثیری غیرقابل انکار داشت. این تبلیغ تلویزیونی با نام «۱۹۸۴» شناخته میشود و کارگردان مشهور آمریکایی، ریدلی اسکارت در تهیه آن با بودجهای ۱.۵ میلیون دلاری نقش داشته است. این تبلیغ تنها یک بار طی سومین نیمه از مسابقات سوپر باول همان سال روی آنتن رفت و دیگر تلویزیون هرگز رنگ آن را به خود ندید.
این اتفاق همزمان با افزایش اختلافات بین جابز و بیل گیتس رخ داد. مایکروسافت، شرکتی که بیل گیتس در بنیان آن نقش داشت، ابتدا به توسعه نرمافزار برای مکینتاش میپرداخت ولی بعدتر در سال ۱۹۸۳ زمانی که صحبت از ساخت یک رابط کاربری گرافیک جدید توسط مایکروسافت شد، همه چیز متوقف شد؛ «ویندوز» شکاف عظیمی میان استیو جابز و بیل گیتس ایجاد کرد.
مکینتاش فروش قدرتمند و خوبی را پشت سر میگذاشت اما به قدری قوی نبود که بتواند بر سلطه IBM بر بازار خاتمه دهد. این موضوع منجر به ایجاد اختلافهایی میان جابز و اسکالی شد؛ جابز به عنوان رهبر گروه مکینتاش علاقه داشت که کارها را به شیوه خودش انجاد دهد ولی اسکالی در سوی دیگر به دنبال اعمال نظارت بیشتر روی کارها بود تا شکست لیزا و نارضایتیها از مکینتاش دوباره رخ ندهد. اختلافها به قدری بالا گرفت که هیئت مدیره تصمیم خود را گرفت؛ آنها به اسکالی دستور دادند که جلوی جابز را بگیرد.
سرانجام در سال ۱۹۸۵ جابز از شرایط پیشآمده خسته شد و سعی کرد که اسکالی را برکنار کند. هیئت مدیره به عنوان کمیته اصلی تصمیم گیرنده، طرف اسکالی را گرفتند، با جابز مخالفت کرده و آن را از مقام خود عزل کردند.
جابز از اپل میرود
جابز که با محدودیتی حتی بیش از گذشته مواجه شده بود، اپل را ترک کرد و شرکت نکست (Next) را بنیان گذاشت. این شرکت کامپیوتری در تولید ورک استیشنهای پیشرفته شروع به فعالیت کرد اما مهمتر از همه این بود که جابز کنترل تمام و کمالی را که خواهانش بود، بدست آورد.
وازنیاک نیز تقریباً در همان زمان یعنی در سال ۱۹۸۵ از اپل خارج شد. به نظر او شرکت در جهت اشتباهی حرکت میکرد و این دلیل اصلی ترک شرکت توسط وازنیاک بود. استیو وازنیاک در نهایت حین خروج از شرکتی که خود یکی از بنیانگذاران اصلی آن بود، اغلب سهامش را به فروش رساند.
با خروج جابز، اسکالی اختیار کاملی پیدا کرد و در ابتدا نیز همه چیز مناسب به نظر میرسید. او در سال ۱۹۹۱ لپ تاپ پاور بوک و سیستم عامل «سیستم ۷» را معرفی کرد. این سیستم عامل برای اولین بار رنگها را وارد سیستم عامل مکینتاش کرد و تا سال ۲۰۰۱ و پیش از عرضه او اس ایکس (OS X)، به حیات خود ادامه داد.
در دهه ۹۰ میلادی، اپل سهم بزرگی از بازار را از دست داد و محصولاتش به طور گسترده نادیده گرفته میشدند. یکی از مهمترین و البته معروفترین شکستهای اپل در این دهه، عرضه نیوتون مسیج پد (Newton MessagePad) در سال ۱۹۹۳ محسوب میشود که مستقیماً براساس نظر، ایدهها و ذهنیت اسکالی طراحی شده بود. اپل این محصول را به عنوان دستیار دیجیتال شخصی معرفی کرد اما با قیمتی بالغ بر ۷۰۰ دلار، بیش از حد برای ذخیره یادداشتها و رهگیری مخاطبین گران بود.
با این حال اکنون پس از گذشت چند دهه، بزرگترین و طولانیترین اشتباه اسکالی را صرف هزینه و زمان زیاد روی میکرو تراشههای مشترک جدید IBM و موتورولا میدانند که برای استفاده همراه با سیستم ۷ توسعه مییافتند. به عقیده کارشناسان و کاربران، شرکت باید در عوض این فرایند طولانی و هزینهبر، روی معماری پردازندههای اینتل تمرکز میکرد. در حقیقت بسیاری از برنامهها برای پردازندههای اینتل نوشته شده بودند و افزون بر آن، این پردازندهها پیوسته ارزانتر میشدند.
در همان زمان، محبوبیت مایکروسافت رو به اوج بود. کامپیوترهای گرانقیمت مک کتابخانههای با کیفیت ولی محدودی از نرمافزارها را ارائه میدادند. مایکروسافت در سمت مقابل در حال فروش ویندوز ۳ روی کامپیوترهای ارزانتر و در دسترستر بود.
تا مرز فروپاشی
شکستهای بسیار و تصمیمات هزینهبر برای انتقال به پلتفرم پاور پیسی، هیئت مدیره اپل را به مرز دیوانهواری از عصبانیت رساند. پس از آن که اپل در سهماهه اول ۱۹۹۳ از دستیابی به سود بازماند، اسکالی استعفا داد. به این ترتیب مایکل اسپیندلر یکی از مدیران اجرایی آلمانی که از سال ۱۹۸۰ در اپل فعالیت میکرد، به سمت مدیر عامل اجرایی رسید. اسپیندلر فرایندهایی که پیش از آن پیگیری شده بودند را اجباراً ادامه داد و در سال ۱۹۹۴ اولین رایانههای شخصی پاور پیسی را عرضه کرد.
پس از مذاکراتی درباره فروش و تصاحب اپل توسط IBM، Sun MicroSystems و فلیپس که همه آنها راه به جایی نبرد، گیل آمیلو در ۱۹۹۶ تبدیل به مدیر عامل اجرایی جدید اپل شد. مشکلات اپل پس از این تغییر نیز با شدتی حتی بیشتر ادامه یافت. تحت رهبری آمیلو، سهام اپل به کمترین مقدار خود در ۱۲ سال گذشتهاش رسید. گفتنی است که دلیل اصلی این موضوع بیشتر به استیو جابز مربوط بود که طی یک تراکنش حدود ۱.۵ میلیون از سهام خود را به فروش رساند.
آمیلو تصمیم گرفت که با خرید شرکت نکست استیو جابز به قیمت ۴۲۹ میلیون دلار در فوریه ۱۹۹۷، او را به اپل باز گرداند. در تاریخ ۴ جولای همان سال جابز طی یک جلسه با هیئت مدیره آنها را متقاعد کرد که او را به عنوان مدیر عامل اجرایی موقت منصوب کنند. یک هفته بعد، آمیلو از سمت خود استعفا داد.
جابز باز میگردد
۱۹۹۷ افزون بر این رویدادها، میزبان کمپین تبلیغاتی Think Different اپل بود که به صورت عمده به تجلیل از هنرمندان، دانشمندان و موسیقیدانها میپرداخت. همچنین تحت رهبری جابز، در همین سال روابط اپل با مایکروسافت احیا شد و این شرکت حدود ۱۵۰ میلیون دلار در اپل سرمایهگذاری کرد.
علاوه بر اینها، دوره مذکور عصر جدیدی برای نرمافزار و سختافزار بود. جابز به کمک جانی آیو، یکی از مهرههای کلیدی اپل اقدام به طراحی آیمک کرد؛ آیمک یک رایانه شخصی همه کاره بود که در سال ۱۹۹۸ عرضه شد.
جابز در سال ۲۰۰۰ و همزمان با شروع هزاره جدید سیستم عامل مک او اس ایکس را معرفی کرد که مبتنی بر سیستم عامل رایانههای شرکت نکست بود. این سیستم عامل پس از مدتها جایگزین سیستم ۷ پیشین همین شرکت شد. در سال ۲۰۰۶، اپل معماری رایانههای خود را به سیستمهای مبتنی بر معماری اینتل تغییر داد.
اپل در دهه ۲۰۰۰ دو محصول انقلابی و تاثیرگذار را معرفی کرد؛ اولی آیپاد است که در سال ۲۰۰۱ در اختیار جهانیان قرار گرفت. این محصول تمام پخش کنندههای موسیقی موجود در بازار را از رده خارج کرد و تبدیل به راهی نوین و متفاوت برای شنیدن موسیقی شد؛ آیپاد شیوه پخش موسیقیها را متحول نمود و تکهای از تاریخ را تغییر داد. آیپاد همچنین همراه با عرضه ایربادهای سفید این شرکت بود که اکنون به عنوان یک نماد برجسته شناخته میشود.
اما دومی حقیقتاً تاثیرگذارترین محصول اپل و احتمالاً یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ فناوری، معرفی آیفون در سال ۲۰۰۷ است. زمانی که فروش این گوشی هوشمند جدید شروع شد، مشتریان پشت فروشگاهها صف کشیدند تا هر چه سریعتر بتوانند با آیفون کار کنند. از آن زمان اپل نزدیک به ۲۰ مدل از این سری را طراحی و عرضه کرده است و تحت رهبری تیم کوک که پس از درگذشت جابز در ۲۰۱۱، جانشین او شد، محصولات جدیدی مانند اپل واچ و ایرپادز به دنیای فناوری پا گذاشتهاند.
این شرکت در کنار طراحی تمام محصولات و خط تولیدهای جدید، دامنه سرویسهای خود را هم به طور چشمگیری افزایش داده است. اپل اکنون سرویسهای موسیقی و فیلم خود را ارائه میکند و همچنین کاربران میتوانند از درگاههای این شرکت، کارتهای بانکی و سرویسهای دیگر مرتبط با حوزه بازیهای ویدیویی و اخبار استفاده کنند.
اکنون به جملهای باز میگردیم که در ابتدای مقاله به آن اشاره داشتیم: رسیدن به رکوردی جدید. اپل در ماه آگوست ۲۰۲۰ میلادی دقیقاً ۲ سال پس از دستیابی به ارزشی بالغ بر ۱ تریلیون دلار، به شرکتی با ارزش ۲ تریلیون دلار تبدیل شد؛ به این ترتیب اپل لقب ارزشمندترین شرکت تاریخ را به نام خود ثبت کرد.
تجربه شما در استفاده از محصولات اپل چیست؟ چه از محصولات این شرکت استفاده کرده باشید یا خیر (و یا حتی از آنها لذت ببرید یا نه) باید بدانید که اپل تقریباً روی تمام محصولات اصلی دنیای فناوری تاثیرگذاری انکارناپذیری داشته است؛ تاثیری که با استیو جابز و گروهی از کارمندان کوشا آغاز ولی نمیتوان اتمام آن را متصور شد.
منبع: Business Insider
نظرات