آیا تا به حال به این فکر کردهاید که بازیساز شوید و یا در موقعیت شغلی بازیسازی مشغول کار شوید؟ همه بازیبازها شاید چندین بار به این فکر کرده باشند که بازیهایی که انجام میدهند چگونه ساخته میشود؟ از این بین شاید فقط عدهای اندک به این فکر کرده باشند که آیا میتوانند بازیساز شوند؟ از این عده اندک شاید فقط تعداد بسیار کمی بتوانند متوجه مسائل و مشکلات بازیسازی شده و برای بازیساز شدن تلاش کنند و در آخر از این تعداد بسیار کم شاید تعداد بسیار کمتری بتوانند بازیساز شوند.
ابتدا باید خدمتتان عرض کنم که بازیساز صرفا به انجام دادن یک کار گفته نمیشود. بازیساز شاید همان آهنگساز یا انیمیشن ساز و یا ایدهپرداز و یا … باشد که برای ساخت یک بازی کار میکند پس این که بازیساز کسیاست که بازی میسازد شاید یک جمله ناقص باشد. بازیساز به تعدادی از افراد (باز میتواند یک نفر باشد) گفته میشود که به صورت گروهی بر روی ساخت یک بازی (رایانهای یا فیزیکی یا فکری) در تلاشند. از آنجایی که بحث ما بیشتر بر روی بازیهای ویدیویی میباشد، این نوع بازیسازی مد نظر خواهد بود.
در همین ابتدای کار بخشهای مختلف و تشکیلدهنده یک گروه بازیساز را کامل شرح میدهیم:
در بازیسازی به صورت کلی چندین گروه از افراد مورد نیاز میباشد که به کمک یکدیگر و با ارتباط با هم مراحل مختلف بازیسازی را به پیش میبرند. این گروهها میتواند شامل یک یا چند نفر باشند. این گروهها عبارتاند از:
- گروه ایدهپرداز (کارگردانی)
- گروه فنی
- گروه هنری
که این بخشها شامل چندین گروه (وابسته به بازی مورد نظر) میباشند. وظایف این گروهها بدین شرح میباشد:
گروه ایدهپرداز
در این گروه که در رأس آن کارگردان اصلی قرار دارد، وظیفه کارگردانی و ارتباط دادن بخشهای مختلف از گروههای مختلف بازیسازی و حل مسائل و مشکلات پیش رو را بر عهده دارند. شاید به نوعی سختترین بخش بازیسازی همین کارگردانی باشد. برای مثال میتوان کارگردانهای معروف را مثال زد که بدون آنها شاید هیچوقت بازیهای بزرگی ساخته نمیشد، مانند هیدئو کوجیما (برای ساخت سری بازی های متال گیر سالید)، هیدتاکا میازاکی (برای ساخت سری بازیهای سولز و سکیرو)، دیوید کیج (برای ساخت بازی باران سنگین) و در نهایت نیل دراکمن (برای ساخت پرافتخارترین بازی تاریخ یعنی آخرین ما قسمت ۲) و … . البته این که یک بازی را به اسم فقط یک نفر گره بزنیم تفکر اشتباهی است زیرا هیچوقت یک ایدهپرداز و یا کارگردان بدون داشتن گروهی از افراد که بتوانند این رویا را به واقعیت تبدیل کنند کاری جز تفکر به ایده خود نمیتوانست انجام دهد. همچنین این گروه باید بتوانند مراحل، روند بازی، روند گیمپلی (طرز ارتباط بازیباز با دنیای بازی مورد نظر)، روند صداگذاری، روند داستانی و شخصیت پردازی در واقع هر کاری که نیازمند توضیح و ارتباط آن با گروههای دیگر بازیسازی باشد را به صورت کامل برای گروههای دیگر تشریح میکنند و به نوعی همیشه در کنار گروههای دیگر به ساخت و روند ساخت کمک میکنند.
گروه فنی
بحث فنی ساخت بازی همیشه یکی از سختترین بخشها میتواند باشد زیرا آنچه گروه ایدهپرداز در ذهن دارد باید توسط گروه فنی به پیکسلهایی تبدیل شود که بازیباز بتواند به دنیای آن وارد شود. این بخش متشکل از چندین گروه میباشد:
- گروه برنامهنویس
- گروه طراحی فنی
- گروه انیماتور
- گروه آهنگساز
- گروه بازیگران
- گروه صداگذاران
گروه برنامهنویس: در دسته کارهای فنی، شاید اصلیترین بخش برنامهنویسی باشد. در این بخش برنامهنویس یا برنامهنویسان موظفند تا تمام آنچه مورد نیاز گروههای دیگر بازیسازان هست را برای اجرا در یک سیستم قابل بازی برنامهنویسی کنند.
این خود شامل چند بخش از برنامهنویسی میباشد که با کمک هم میتوانند سیستم (یا جهان بازی مورد نظر) را ایجاد کنند. بخشهای مختلف برنامهنویسی را میتوان به این صورت تقسیمبندی کرد:
- برنامهنویس فنی و پایه که به نوعی اسکلت و بدنه اصلی بازی را طراحی میکنند.
- برنامهنویس شبکه برای بازیهای تحت شبکه و ارتباط بازیباز ها با یکدیگر
گروه طراحان فنی: مسئولیت طراحی هر آنچه در بازی قابل مشاهده است را بر عهده دارند. این بخش باز شامل چند بخش میباشد:
- طراحان اشیاء
- طراحان بافتها (تسکچر)
- طراحان مراحل بازی
- طراحان صدا
وظیفه طراحان اشیاء، طراحی تمام موارد موجود در بازی مانند جعبه، چمن، سلاح، ظاهر شخصیت اصلی و هر چیز دیگری که به آن فکر کنید را بر عهده دارند.
طراحان بافتها (یا به عبارتی تکسچر) باید بافت مربوط به هر سطح را با توجه به هدف پروژه درست کنند (و یا با استفاده از دوربینهای مخصوص، آن را تهیه کنند).
طراحان مراحل باید با استفاده از موتور بازیسازی مورد نظر (که یا توسط برنامهنویسان طراحی شده است و یا به صورت آماده از موتورهای بازیسازی موجود در بازار استفاده شده است)، مراحل را به گونهای که توسط گروه ایدهپرداز شرح داده شده آمادهسازی کنند. طراحان صدا وظیفه صداگذاری برای هر صدایی که در بازی شنیده میشود را بر عهده دارند.
گروه انیماتور مسئول ساخت تمامی انیمیشنهای داخل بازی برای هر شخص یا شی و شخصیت در حال حرکت بازی میباشند. بهطور مثال شما در داخل بازی ویدیویی شاهد جنگلی هستید که در آن درختان، چمن ، حیوانات و هر چیزی که در حال حرکت هستند. این انیمیشنها در حقیقت توسط یک انیمیشین ساخته شده که انیماتورها آنها را بسط و توسعه میدهند.
گروه آهنگساز از دیگر توسعهدهندگان یک بازی محسوب میشوند که وظیفه آنها ساخت آهنگهای مرتبط با هر مرحله و قسمت از اثر است.
حال به گروه بازیگران میرسیم که بسیاری از بازیکنان به خوبی با آنها آشنا هستند. در اغلب بازیهای بزرگ یا به اصطلاح AAA از بازیگران به عنوان شخصیتهای اصلی و فرعی استفاده میشود که با استفاده از تکنولوژی موشن کپچر، تمامی حرکات آنها توسط انیماتورها به داخل اثر مورد نظر منتقل میشود. این مورد حس واقعی بودن بازی را به خوبی به بازیباز منتقل میکند.
ساخت و پرداخت یک بازی ویدیوی را بدون گروه صداگذاران، نمیتوان متصور شد. در برخی از بازیها بدون نیاز به بازیگر و یا حتی با استفاده از بازیگر از صداپیشه و یا راوی استفاده میکنند.
گروه هنری
این گروه شامل افراد هنرمندی است که برای خلق محیطها و شخصیتهای اصلی و فرعی و تقریبا همه صحنههای بازی دست به کار میشوند و همچنین نویسندههایی را شامل میشود که برای ایجاد داستان و شخصیتپردازی و دیالوگ و … از ایدههای خود استفاده میکنند. این گروه شامل چند بخش هست:
- طراحی هنری محیط بازی و اشخاص و باطن هر آنچه قابل رویت است.
- داستان، شخصیتپردازی و دیالوگ
به نوعی برای خلق محیطهای بازی علاوه بر طراحان اشیاء و محیط بازیها به طراحان هنری نیز نیاز داریم. این طراحان مشخص میکنند که شخصیت اصلی بازی به چه شکل باید باشد و تقریباً خالق ذهنی برای محیط و اشیاء و اشخاص و تقریباً تمام چیزهای موجود در دنیای بازی است.
داستاننویسها با کمک ایدهپردازان تمام ایدهها را به صورت کتبی درآورده و داستان را به بازی تزریق میکنند و همچنین عهدهدار شخصیتپردازی و دیالوگهای آنها میباشند.
تا اینجا توضیحاتی در رابطه با فرد یا افراد مورد نیاز برای بازیسازی را ارائه دادیم ولی باز به نسبت بازیای که قرار است ساخته شود، هر گروه میتواند وجود داشته یا نداشته باشد و این قضیه همیشه متغیر است. از این رو چند دستهبندی (ژانر) برای بازیهای ویدیویی داریم (:این دستهبندی در هر منبعی میتواند متفاوت باشد بنابراین تنها به چند مورد متداول و مرسوم اشاره میکنیم)
- اکشن
- ماجراجویی
- جهان آزاد
- نقشآفرینی
- پازل (فکری)
- رانندگی
- رقابتی
- مبارزهای
- استراتژی
- شبیهسازی
- ورزشی
- MMO (بازی های بزرگ چند نفره آنلاین)
- آموزشی
البته هر بازی میتواند یک یا چند خصیصه از انواع مختلف بازیها را در بر داشته باشد، به عنوان مثال بازی Cyberpunk 2077 که به تازگی منتشر شده است، ویژگی ژانرهای اکشن، جهان آزاد، نقشآفرینی و رانندگی را داراست و این موضوع تصدیق میکند که بازیها تنها به یک ژانر خلاصه نمیشوند. با این حال هر بازی باید حداقل خصیصه از یک ژانر را دارا باشد و میتواند ویژگیهای دیگر را به کلی فراموش کند.
در کل، یک بازی ویدیویی متشکل از چند و یا همه بخشهای زیر میباشد:
- گیمپلی
- گرافیک
- صداگذاری
- داستان
گیمپلی
بهطور خلاصه میتوان گفت پایه اصلی هر بازی گیمپلی آن هست. همانطور که زمان تنها چیزی است که به ماهیت وجود ما و هر چیزی معنا میبخشد، این گیمپلی یک بازی است که به آن بازی معنا میبخشد. حداقل در بسیاری از موارد میتوانیم اینطور تصور کنیم که مهمترین بخش در یک بازی، گیمپلی آن هست. گیمپلی، همانطور که پیشتر گفتیم، راه ارتباط کاربر (بازیباز) با دنیای بازی است. برای مثال میتوانیم بازیهای بزرگی مانند سری Call of Duty را در نظر بگیریم، چرا که استانداردی در گیمپلی بازیهای اکشن اول شخص را به وجود آوردهاند که هر شرکت بازیسازی در ساخت عناوین اکشن اول شخص از آن تبعیت میکند و همچنین سری بازیهای Halo و Battlefield روند مشابهی را در بازار ایجاد کردهاند. در ادامه این سری از مقالات راجع به گیمپلی بحثهای زیادی انجام خواهیم داد.
گرافیک
همانطور که میدانید هر بازی ویدیویی نیازمند داشتن محیطی است که وقایع و دنیای خود را در آن به بازیباز نشان دهد، این بخش میتواند کلیدیترین بخش آن از نظر زیبایی و قابلیت فهم و غوطهورسازی بازیباز به حساب بیاید. این واقعیتهای مجازی همان بخش گرافیکی بازی هستند. گرافیک یک بازی شاید بتواند در همان سطح گیمپلی یک بازی مهم باشد چرا که از پایههای اصلی تشکیل یک عنوان ویدیویی به شمار میآید. در این بخش میتوانیم بازیهای بزرگی مانند Crysis، The Last of us Part 2 و … را مثال بزنیم که با ارائه گرافیکی فراتر از انتظار، بازیباز را در دنیای خود غرق میکنند و گاهی باعث میشوند بازیباز در دنیای آن به واقعیت برسد که باور کردن عدم وجود آن سخت باشد.
صداگذاری
راههای ارتباط ما با دنیای بازیها، از طریق چشم و گوش و کنترلر میباشد. همانطور که گیمپلی از طریق کنترلر کنترل میشود و گرافیک از طریق چشم دیده میشود، صدای بازی هم باید کاملا بینقص باشد تا بتوان ارتباط بازیباز با دنیای بازی را حفظ کرد و میتوان گفت که بعد از گیمپلی و گرافیک مهمترین بخش یک بازی صداگذاری آن است.
داستان
با این که همه بازیها مجبور به داشتن یک داستان نیستند ولی در یک بازی به صورت معمول، داستان بعد از سه مورد بالا مهمترین و کلیدیترین بخش یک بازی هست. در این بخش میتوانیم بازیهای بزرگی مانند سری Metal Gear Solid، Heavy Rain، The Last of Us و … را مثال زد که داستان، همپای گیمپلی و گرافیک، یکی از مهمترین صفات آنها بودهاست.
تا به این نقطه توضیح دادیم که تقریبا بازی ویدیویی چیست و چگونه ساخته میشود. حال شاید سوالی به ذهنتان برسد که “من چطور میتوانم بازیساز شوم؟” جواب این سوال مقداری پیچیده هست. در دانشگاههای بزرگ، رشتههای تحصیلی بازیسازی وجود دارند که دانشجویان فارغالتحصیل از این رشتهها میتوانند بازیساز شوند. ولی به هر حال اکثر بازیسازها شاید رشته متفاوتی داشته باشند! به عنوان مثال برای ساخت بازی به برنامهنویس نیاز داریم و این برنامهنویس لزومی ندارد تا رشته بازیسازی خوانده باشد، چرا که میتواند توابع و عملیات برنامه نویسی را آنطور که یک بازیساز میخواهد در محیط بازی پیاده کند (البته نه هر برنامهنویسی) و یا در نظر بگیرید (همانطور که پیشتر گفتیم) در بازیسازی به طراح سه بعدی نیازمندیم و این طراح میتواند رشته گرافیست و … خوانده باشد. و باز هم محدود به هیچ رشتهای برای بازیسازی نیستیم! در مقالات آتی، به بررسی بیشتر مبانی بازیسازی و شرح بخشهای مختلف به صورت کامل خواهیم پرداخت.
نظرات
بسیار متشکرم.
خیلی عالی بود
زندهباد