گوگل اسفند ماه سال ۹۷ بالاخره از پروژه جدید خود، یعنی استیدیا در جریان مراسم GDC 2019 رونمایی کرد، پروژهای که این شرکت را به طور رسمی وارد حوزه استریم گیمینگ میکند. این سرویس به گیمرها این اجازه را میدهد تا بدون نیاز به سختافزاری قدرتمند، بتوانند بازیها را روی پلتفرمهای مختلفی که مرورگر کروم در آن نصب شده است تنها از طریق اینترنت و به صورت استریم اجرا و تجربه کنند. طبق اعلام گوگل، استیدیا از گوشیهای هوشمند گرفته تا کامپیوترها و تلویزیونها را پشتیبانی میکند که این یکی از ویژگیهای مهم و نقاط قوت این سرویس به شمار میرود.
اگر بخواهیم شیوه کار استیدیا را به طور خلاصه بیان کنیم، در استیدیا گیمرها با استفاده از سرورهای گوگل شروع به اجرای بازی میکنند، در مقابل تنها با استفاده از اینترنت دستورات مورد نظرشان را اعلام میکنند و سپس این فرمانها در بازی اعمال میشوند.
گوگل در کنفرانس خود اعلام کرد که استیدیا نسبت به پلیاستیشن ۴ پرو و ایکس باکس وان قدرت بیشتری دارد و قدرت پردازندههای گرافیکی این سرویس در حدود ۱۰٫۷ ترافلاپس است؛ این در حالی است که کنسول پلیاستیشن ۴ پرو قدرت گرافیکی ۴٫۲ ترافلاپسی و ایکسباکس وان ایکس نیز قدرتی ۶ ترافلاپسی دارد. همین قدرت سختافزاری را میتوان به عنوان یکی از نقاط قوت سرویس استیدیا در برابر کنسولهای نسل هشتم به حساب آورد.
گیمرها در سرویس استیدیا میتوانند به نسبت سرعت اینترنت خود بازی را با کیفیتهای مختلفی تجربه کنند؛ که این کیفیتها در بازه رزولوشن ۷۲۰P تا ۴K متغیر است و هرچه اینترنت سریعتری در اختیار شما باشد به نسبت میتوانید بازیها را با کیفیت، رزولوشن بالاتر و نرخ فریم بیشتر تجربه کنید.
اما بعد از معرفی اولیه این سرویس توسط گوگل نظرات بسیار زیادی در مورد این پروژه بیان شد، سؤال بسیاری از کارشناسان و گیمرها این بود که استیدیا تا چه اندازه میتواند در میان گیمرها به محبوبیت دست پیدا کند و علاوه بر این آیا میتواند با کنسولهای نسل هشتم و در آیندهای نه چندان دور، نسل نهم رقابت کند؟
در پاسخ به این سؤال باید ابتدا نگاهی به تاریخچه سرویسهای استریم بازی بیاندازیم و ببینیم چرا اکثر این سرویسها در مسیر خود بعد از موفقیتهای نسبی در نهایت شکست خوردند و نتوانستند به جایگاه مطلوبی در صنعت بازیهای ویدیویی دست پیدا کنند.
نخستین تلاشها برای استریم بازیها
بدون شک این ایده که بدون نیاز به سختافزار و تنها با اتصال به اینترنت بتوان بازیهای ویدیویی را تجربه کرد موضوعی نیست که گوگل برای اولین بار آن را مطرح کرده باشد بلکه پیش از این شرکتهای مختلفی برای اجرایی کردن این ایده تلاش کردند.
اولین شرکتی که برای ایجاد فضای استریم گیمینگ تلاش کرد شرکت کرایتک (Crytek) بود؛ سازنده مجموعه Crysis و موتور بازیسازی فوقالعاده کرایانجین (CryEngine)، تلاش این شرکت اما در آن زمان به دلیل مشکلات و محدودیتها به نتیجه مطلوبی منجر نشد و کرایتک نتوانست سرویس استریم خود را ایجاد کند.
شروع کار اولین سرویس استریم به شکل رسمی به سال ۲۰۰۳ برمیگردد جایی که سرویس OnLive معرفی شد. سرویسی که قصد داشت کاری کند تا گیمرها بتوانند بازیهای فوقالعاده گرافیکی را بدون نیاز به قطعات سختافزاری گرانقیمت و تنها با استفاده اینترنت پرسرعت خود تجربه کنند.
سرویس OnLive به قدری جلو رفت که شاهد بازیهایی نظیر Batman Arkham Asylum ،LA Noir و یا Assassin’s Creed روی آن بودیم که این خود نشان میدهد که این سرویس از زمان شکلگیری خود توانست تا چه اندازه جلو رود و پیشرفت کند.
سرویس OnLive توانست ایده خود را عملی کند و با همه محدودیتهای آن زمان موفق شد تا نسبتاً مورد توجه گیمرها قرار بگیرد اما مشکلات آن با پیشرفت کار محسوس شد و بعد از افتادن تب اولیه این قابلیت، شاهد مشخص شدن مشکلات متعدد آن بودیم.
OnLive با وجود عملی کردن ایده استریم بازی نتوانست به راه خود ادامه بدهد و در سال ۲۰۰۵ به طور کامل منحل شد. اگر بخواهیم دلایل شکست OnLive را بررسی کنیم میتوان به مواردی نظیر عدم دسترسی همه گیمرها به اینترنت پرسرعت در آن زمان و همین طور اینپوت لگ (Input Lag) بسیار بالای این سرویس اشاره کرد؛ به این معنی که فرمانهای کاربران ممکن بود با تاخیر و حتی در بعضی اوقات به شکل دیگری و به صورت یک فرمان دیگر اجرا شود که این موارد باعث افت محبوبیت سرویس OnLive شد.
در همان زمانی که OnLive در حال فعالیت بود به موازات آن سرویسی به نام گایکای (Gaikai) نیز فعالیت خود را شروع کرد. مزیت رقابتی گایکای به نسبت رقیب خود این بود که کاربران میتوانستند قبل از پرداخت هزینه و خرید بازی نسخه دمو آن را تجربه کنند. گایکای با این شیوه توانست گیمرها را به خود جذب کند اما این سرویس نیز با مشکلاتی نظیر ایرادات OnLive روبهرو بود.
در آخر اما، هر دوی این سرویسها توسط شرکت سونی خریداری شدند. خرید گایکای و OnLive پایه سرویس استریم مشهور PlayStation Now را تشکیل دادند. سرویسی که معرفی اولیه آن در سال ۲۰۱۴ انجام شد.
PlayStation Now با این هدف ساخته شد تا گیمرها بتوانند بازیهای دو کنسول پلیاستیشن ۴ و پلیاستیشن ۳ را در پلتفرمهای مختلف حتی کامپیوترهای شخصی تجربه کنند.
شاید تعجب کنید که چرا سرویس PlayStation Now امروزی با چیزی که گفته شد در عمل تفاوت دارد. باید گفت که شرکت سونی تصمیم گرفت که به مرور سرویس خود را تغییر بدهد و آن را به چیزی که در حال حاضر وجود دارد تبدیل کند.
یکی دیگر از سرویسهای استریم، GeForce Now نام دارد که توسط شرکت انویدیا (NVidia) طراحی شده است و به گیمرها این اجازه را میدهد تا از طریق اینترنت بازیهای خود را با استفاده از یک گرافیک GTX 1080 اینترنتی که به عنوان سرور این سرویس به شمار میرفت، تجربه کنند و بازیها را روی سیستمهای ضعیف خود به شکل فوقالعادهای اجرا کنند.
گوگل استیدیا
اما بیایید به سراغ گوگل استیدیا برویم و بررسی کنیم که آیا این پروژه بالاخره میتواند کشتی استریم گیمینگ را به ساحل آرامش برساند یا خیر؟
در ابتدا باید به این نکته توجه کنیم که استیدیا در برابر OnLive و دیگر سرویسهای مشابه چه نقاط قوتی دارد تا به سرنوشت آنها دچار نشود. یکی از مهمترین ویژگیهای استیدیا همین نام گوگل است که در کنار آن قرار دارد. گوگل و شرکت مادر آن یعنی آلفابت (Alphabet) اگر بزرگترین شرکت حوزه فناوری زمان ما نباشد بیشک یکی از مهمترین این شرکتها به شمار میرود و مطمئنا گوگل میداند که چگونه باید یک ایده ساده یا شکستخورده را تبدیل به یک پروژه فوقالعاده موفق کند.
ویژگی دیگر استیدیا گستردگی این سرویس برای سرعتهای اینترنت مختلف است؛ طبق اعلام گوگل، شما با سرعت ۵ مگابایت بر ثانیه هم میتوانید استریم گیمینگ را تجربه کنید البته با کیفیت ۷۲۰p و نرخ فریم پایین ولی اگر سرعت اینترنتی معادل ۳۵ مگابایت بر ثانیه داشته باشید بازی برای شما با کیفیت ۴K و نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه اجرا خواهد شد که بهترین شکل اجرای یک بازی در این سرویس به شمار میرود.
طبق آماری که Akami Technologies در سال ۲۰۱۷ منتشر کرده تنها در تعداد کمی از کشورهای دنیا میانگین سرعت اینترنت کمتر از ۵ مگابایت بر ثانیه است که این آمار نشان میدهد گوگل با ارائه سرویس استیدیا برای اینترنتهای ۵ مگابایت بر ثانیه جامعه هدف بسیار بزرگی را هدف قرار داده است.
نقطه قوت دیگر استیدیا این است که گوگل دو شکل اشتراک برای سرویس خود در نظر گرفته است که یکی رایگان و دیگری با پرداخت هزینه است.
در شکل رایگان شما به رزولوشن پایین دسترسی خواهید داشت و در حالت اشتراکی میتوانید با رزولوشنهای بالاتر بازیها را تجربه کنید، البته در هر دو شکل اشتراک، باید هزینه خرید بازی را پرداخت کنید.
گیمرهایی که با پرداخت هزینه اشتراک استیدیا را بدست میآورند در مقاطع مختلف بازیهای رایگانی از طرف گوگل نیز دریافت خواهند کرد.
یکی دیگر از قابلیتهای استیدیا این است که به گیمر اجازه میدهد تا هم از کنترلر شخصی خود استفاده کند و یا در صورت علاقه کنترلر مخصوص استیدیا را خریداری کند و با آن به تجربه بازی مشغول شود. سرویس OnLive نیز کنترلر مخصوص خود را داشت.
البته استیدیا باید دو مشکل بزرگ سرویسهای قبلی خود را رفع کند؛ یکی نبود اینترنت پرسرعت برای تمامی گیمرها و دیگری حجم اینترنت مصرفی بسیار زیاد این سرویس که باید ببینیم گوگل برای رفع این چالشها چه تدابیری در نظر خواهد گرفت.
آیا استیدیا میتواند جایگزین کنسولها شود؟
برای پاسخ به سوال اصلی این مقاله اما باید چند پارامتر را در نظر گرفت تا ببینیم در رقابت بین استیدیا و کنسولها چه کسی پیروز نبرد خواهد شد.
قیمت
یکی از پارامترهای مهم که میتواند باعث محبوبیت استیدیا شود مسئله قیمت است. برای شروع کار با استیدیا شما میتوانید بدون پرداخت هزینه کار خود را با این سرویس آغاز کنید. در مقابل اما برای خرید یک کنسول باید هزینههایی نزدیک به ۴۰۰ دلار پرداخت کنید.
به احتمال خیلی زیاد برای خرید بازیهای سرویس استیدیا در برابر خرید بازی برای کنسولها نیز شما با هزینه کمتری مواجه خواهید بود.
بازی
گوگل سعی کرده است که بهترین بازیها را وارد سرویس خود کند اما با این حال باز هم کنسولها با تنوع بالا در بازیهای خود، میتوانند برای استیدیا مشکل ایجاد کنند اما در این پارامتر به طور قطع نمیتوان اظهار نظر کرد و باید دید تا چه اندازه استیدیا میتواند در بخش تنوع بازی موفق عمل کند.
در لیست زیر میتوانید تمامی بازیهایی که تا نوشتن این مقاله برای استیدیا تایید شدند را مشاهده کنید:
نام بازی | نام بازی | نام بازی |
Assassin’s Creed Odyssey | Dragon Ball Xenoverse 2 | NBA 2K20 |
Marvel’s Avengers | The Elder Scrolls Online | Orcs Must Die 3 |
Baldur’s Gate III | Farming Simulator 19 | Power Rangers: Battle for the Grid |
Borderlands 3 | Final Fantasy XV | Rage 2 |
The Crew 2 | Football Manager 2020 | Rise of the Tomb Raider |
Cyberpunk 2077 | Get Packed † | Samurai Shodown |
Darksiders Genesis | Tom Clancy’s Ghost Recon Breakpoint | Shadow of the Tomb Raider |
Destiny 2 | Gods and Monsters | Thumper |
Tom Clancy’s The Division 2 | Grid | Tomb Raider: Definitive Edition |
Doom | Gylt | Trials Rising |
Doom Eternal | Just Dance 2020 | Watch Dogs: Legion |
Metro Exodus | Mortal Kombat 11 | Wolfenstein: Youngblood |
قدرت
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد، استیدیا قدرتی ۲ برابر کنسولهای فعلی دارد پس بدون شک در این بخش، کنسولها هیچ شانسی در برابر استیدیا ندارند. البته طبق اخبار غیر رسمی پلتفرمهای نسل نهم قدرتی بیشتر از استیدیا خواهند داشت.
قابل حمل
ویژگی اصلی استیدیا این است که شما میتواند از این سرویس روی پلتفرمهای مختلف و بدون هیچ سختافزار خاصی استفاده کنید. همگانی بودن و در دسترس بودن موضوعی است که کنسولها به هیچ وجه نمیتوانند در آن به جنگ استیدیا بروند. با استیدیا میتوانید در هرجایی که اینترنت پرسرعت داشته باشید حتی با گوشی موبایل خود بازی کنید اما کنسولها به پیش نیازهایی نظیر صفحه نمایش و کنترلرها نیاز دارد.
اینترنت
مصرف اینترنت استیدیا به هیچ عنوان با کنسولها قابل مقایسه نیست. گوگل اعلام کرده است که برای تجربه ۴K بازی در استیدیا به مدت ۶۵ ساعت نزدیک به یک ترابایت اینترنت نیاز دارید که البته این حجم به نسبت سرویسهای مشابه کمتر است ولی باز هم در حال حاضر برای گیمرهایی که با کنسولهای خانگی خود تجربه بازی داشتهاند، استیدیا حجم مصرفی زیادی دارد که گوگل باید سعی کند به هر شکل شده آن را مدیریت کند.
و از طرفی کنسولها به جز تجربه آنلاین بازی نیازی به اتصال به اینترنت ندارند اما استیدیا علاوه بر نیاز همیشگی به اینترنت، نیاز به سرعت بالا نیز دارد که این مسئله است که در حال حاضر گستردگی ندارد و همه گیمرها به اینترنت پرسرعت با قیمت پایین دسترسی ندارند.
البته ناگفته نماند گوگل با پروژه گوگل فیبر (Google Fiber) قصد دارد اینترنت با سرعت ۱ گیگابایت بر ثانیه را عرضه کند که این سرویس در برخی ایالتهای آمریکا نیز به صورت آزمایشی فعال است.
امروز استیدیا پتانسیل بالای خود را به نمایش گذاشته، چشمها را به خود خیره کرده است و خیلیها استیدیا را جایگزین کنسولها میدانند اما باید منتظر بمانیم تا ببینیم که آیا چند سال بعد از استیدیا نیز به عنوان یک تجربه شکست خورده مثل OnLive نام خواهیم برد و یا خودمان در حال تجربه بازیهای جدید با استیدیا هستیم. همه چیز به گوگل بستگی دارد. آیا گوگل میتواند چالشهای استیدیا را مدیریت کند و این سرویس را وارد جریان اصلی صنعت بازیهای ویدیویی کند یا خیر؟
میتوان به استیدیا امیدوار بود. این سرویس میتواند جایگاه خود را در صنعت بازیهای ویدیویی به موازات کنسولها پیدا کند اما درمورد اینکه استیدیا میتواند جایگزین کنسولها شود نمیتوان نظری قطعی داد و باید تا زمان عرضه آن صبر کرد.
نظرات